دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی با لینک مستقیم
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی
دانلود رمان نیکوتین از شقایق لامعی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سَرو، از یک رابطهی عاشقانه و رمانتیک، دست میکشه و کمی بعدتر، مشخص میشه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمیشده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه میره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر میکنه!سرو تو این سفر، با وریا بردارشوهر صمیمیترین دوستش آشنا میشه؛ برادرشوهری که یک برچسب خیلی بزرگ، به اسم دست خورده بهش خورده. بعد از این سفر، اتفاقاتی میافته که زندگی سرو و وریا، باهم گره میخوره و جریاناتی پیش مییاد، که حقایقی رو میشه و…
خلاصه رمان نیکوتین
چشمهایم که از دید زدنِ جاده خسته شدند، سرم را تکیه دادم به تکیه گاهِ صندلی و پلکهایم را بستم و با شنیدنِ صدای بَم و نخراشیده ی فرشاد، فوراً بازشان کردم و نگاهش را از آینه متوجهِ خودم دیدم: سردت نیست؟ برای چند لحظه به نگاهش جواب دادم و نهایتاً گفتم: نه. خوبه هوای ماشین نگاهش را به جاده داد و حرفِ دیگری نزد و من،هرچقدر پلک
روی هم فشردم، خواب حتی برای چند دقیقه هم از فضای کسالت بارِ ماشین نجاتم نداد.
بی حوصله نگاهم را چرخاندم و برای چند ثانیه، به تصویرِ نا واضحِ آینه بغلِ ماشینِ فرشاد نگاه کردم؛ نیم رخی از پسری که روی صندلیِ کنار راننده نشسته بود را به نمایش می گذاشت. تعداد دفعاتی که دیده بودمش، از انگشتان یک دست هم فراتر نمیرفت و پررنگترین شان برمیگشت به بیشتر از یک سال پیش، که در شب عروسی ماهگل و رضا دیده بودمش؛ برادر رضا بود اما هیچ شباهتی بهم نداشتند؛ از ظاهرشان گرفته تا اسم هایشان!
برای بار دوم نگاهم کشیده شد به سمت تصویرش؛ چشم ریز کردم تا خواب و بیدار بودنش را تشخیص دهم؛ بیدار بود و به جاده نگاه می کرد! چندباری اسمش را در سرم تکرار کردم و آن لحظه دانستنِ معنای نامش به قدری کنجکاوم کرد که گوشی به دست شدم برای گوگل کردنش و نبودِ اینترنت در جاده، کنجاوی ام را ناکام گذاشت.