دانلود رمان شیراز خیابان افرا pdf از زهرا اسماعیل زاده با لینک مستقیم
دانلود رمان شیراز خیابان افرا pdf از زهرا اسماعیل زاده
دانلود رمان شیراز خیابان افرا از زهرا اسماعیل زاده با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
گوشی در جیبش تکان خورد، با احتیاط کمی در جایش جابهجا شد و طوری که مزاحم مسافر کناریاش نشود، گوشی را از جیبش درآورد. حبیب بود. با لبخند پاسخ داد. “سلام.” – سلام خانوم، کجایی؟ – تو تاکسی، دارم میرم مفتح. – دنبال لباس؟ – آره دیگه، ببینم چی پیدا میکنم. – رسیدی سر مفتح وایسا. – چرا؟ – از مطب میآم با هم بریم خرید. صورت مهدخت رنگ گرفت. از سر شوق خندید. “واقعا؟” – آره، تا یه ربع دیگه سر مفتحم. تلفنش را قطع کرد و موبایل را هول داد ته جیبش. خوشحال بود از این همراهی
خلاصه رمان شیراز خیابان افرا
از بعد از جدا شدن از حبیب بی حوصله بود، آن قدر که نه شام درست کرد، نه دکمه ی لباس آرش را دوخت و نه تلفن آیدا را جواب داد. سر شب هم شب بخیر گفت و خودش را در خلوت اتاقش زندانی کرد.
حبیب بعد از کافه برده بودش و خریدهای نصفه کاره اش را تمام کرده بود، ولی یک کلمه ی دیگر درباره ی ازدواج و بچه ها حرفی نزده بود، همیشه همین بود، هیچ وقت مسائل را کش نمی داد تا مهدخت را برنجاند.
از فرصت های کنار هم بودن استفاده می کرد و زمان را به گلایه و جر و بحث نمی گذارند، اما مگر خود مهدخت انصاف نداشت؟ خوب می دانست حق با حبیب است، دو سال منتظر جواب مانده بود و مهدخت مدام امروز و فردا می کرد، مطمئن بود جواب هر کدام از بچه هایش چیست، پس چه گفتنی؟ حوصله ی