رمان

دانلود کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد اثر آنا گاوالدا

دانلود رایگان کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد از آنا گاوالدا

دانلود کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد از آنا گاوالدا با لینک مستقیم

در مورد کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد بیشتر بدانیم :

کتاب «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد»

مجموعه داستانی است که بلافاصله پس از انتشار به موفقیت بزرگ در دنیای ادبیات دست یافت.

داستان‌ها هم خارق‌العاده اند، هم گزنده و در عین حال غم‌انگیز، جذاب و تا اندازه‌ای غیرمعمول.

در هر داستان، عشق همچون زندگی موضوع اساسی است.

عشقی که هم دل‌انگیز و اسرارآمیز و هم دردآورنده و صدمه زننده است.

در مورد نویسنده کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد بیشتر بدانیم:

آنا گاوالدا (Anna Gavalda) در سال ۱۹۷۰ در شهر پاریس در خانواده‌ای هنرمند به دنیا آمد.

پدر و مادرش هر دو هنرمند بودند و نقاشی روی ابریشم مهارت آنان بود.

والدین آنا در نوجوانی او از یکدیگر جدا شدند و پس از آن او با خاله‌اش زندگی کرد.

تغییر شرایط زندگی سبب شد آنا در کنار تحصیل در دبیرستان، به کارهای مختلفی از جمله فروشندگی، صندوق‌داری وگل آرایی مشغول شود.

کار کردن او باعث شد آنا به درک نسبی از مسائل مختلف جامعه برسد و زودتر از همسن‌هایش بزرگ شود.

هم زمان با کار، آنا گاوالدا تلاشش را برای ورود به دانشگاه کرد و از دانشگاه سوربن پذیرش تحصیلی گرفت.

او پس از اتمام دانشگاه به تدریس مشغول شد و با یک دامپزشک ازدواج کرد.

ثمره‌ی ازدواج آن‌ها دو فرزند بود ولی علاقه و وابستگی‌ بین‌ آن‌ها چندان پایدار نبود

و موجب تداوم رابطه‌‌شان نشد و پس از چندی آنا از همسرش جدا شد.

آنا گاوالدا پس از جدایی از همسرش به طور جدی به نوشتن روی آورد و نخستین مجموعه داستانش را به نام «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» را منتشر کرد.

«دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» شامل دوازده داستان با درون مایه‌ی عشق بود

که به سرعت مورد توجه بسیاری قرار گرفت و به زبان‌های مختلف ترجمه شد.

«دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» روایت زندگی زنان بود و آنا گاوالدا دغدغه‌های آنان را روایت کرد.

این کتاب در ایران با ترجمه‌ی «الهام دارچینیان» از سوی «انتشارات قطره» و با ترجمه‌ی «سولماز واحدی‌کیا» از سوی «انتشارات کتاب کوله پشتی»

خلاصه ی کتاب

«هر بار که کاری می‌کنم، یاد برادرم می‌افتم و هربار که یاد برادرم می‌افتم، درمی‌یابم

او این کار را بهتر از من انجام می‌داد. ۲۳ سال است این روند ادامه دارد.

به راستی نمی‌توان گفت این حقیقت از من موجودی تلخ ساخته، نه، بلکه آدمی روشن‌بین بار آمده‌ام.

برای مثال، الان در قطار سرخ شماره‌ی ۱۴۵۹ مبدا نانسی هستم.

بعد از سه ماه نخستین‌‌بار است مرخصی گرفته‌ام.

خب، مشغول خدمت سربازی هستم، سربازی ناشی و آش‌خور، درحالی‌که برایم درجه‌ی پیشاهنگیِ اداری گرفته بود،

همیشه با بخش اداری پادگان غذا می‌خورد و پایان هر هفته می‌آمد خانه.

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

در صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا