رمان عاشقانه

دانلود رمان شیشه های دودی pdf از مریم دالایی با لینک مستقیم

دانلود رمان شیشه های دودی pdf از مریم دالایی

دانلود رمان شیشه های دودی از مریم دالایی با فرمت pdf،اندروید،آیفون،نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ماهانا بعد از یک دوره انزوا با تشویق مادر به زندگی برمی گردد و با تمام انکارش برای عشقی که در گذشته به هیراد داشته دوباره در گردونه‌ی عشق قرار می گیرد، در حالی که پدر هیراد ستاره را برای پسرش در نظر گرفته.ستاره همسر برادر مرحوم هیراد است و خودش را در مرگ همسر مقصر می داند و دوستی با شراره او را در مسیر مبهمی از سرنوشت قرار داده که همین ابهام او را در تصمیم گیری‌ها متزلزل ساخته و حتی عشق هیراد و ماهانا را هم تحت الشعاع قرار می دهد.

خلاصه رمان شیشه های دودی

دست های سردش را از میان دست های او بیرون کشید. دست های هیراد روی میز در هم گره خورد و سرش را پایین انداخت. لب هایش می لرزید و به دنبال جمله ای مناسب می گشت اما سخت بود، پیدا کردن حتی دو کلمه برای آنچه روی زندگی اش چمبره زده آن قدر سخت بود که انگار دنیایش خالی از واژه و کلمه شده بود…رقص نور های رنگارنگ بر در و دیوار و اشیای خانه، سایه های مبهم و عجیبی را منعکس می ساخت.

صدای خنده و شادی و هیاهو از هر طرف به گوش می رسید و از همه بیشتر صدای کوبش منظم دستگاه پخش بود که موسیقی پر سر و صدا و مهیجی را پخش می کرد. ستاره یک پا را روی پای دیگر انداخته و دود سیگارش را از دهان بیرون فرستاد و به محو شدن آن ها در فضای سالن چشم دوخت. بعد از هشت ماه که در آن خانه ی بی روح روزهایش را تلخ و سنگین گذرانده بود و از ترس سعید جایی نتوانسته بود برود، امشب احساس رهایی می کرد.

احساسی که نام زیبایی داشت اما در عمق وجود او بی معنا و دور از دسترس بود. لبخند تمسخر آلود گوشه ی لب هایش خودنمایی می کرد. آن شب میان آن آدم های لاقید و سرخوش او هم می توانست فارغ از تمام دغدغه ها بخندد. بخندد به دنیا، به سرنوشتش و به تمام آنچه در زندگی دیده و شنیده بود، می توانست بخندد و در تصوراتش آنچه را که تا به حال از انجام آن ناتوان بود، انجام دهد. بخندد به پدر معتادی که سال ها بود زندگی اش در زیرزمین نمور خانه خلاصه می شد و دود تریاکی که آن فضای کوچک و رچک را پر می کرد و …

اطلاعات رمان رمان شیشه های دودی

نام رمان : رمان شیشه های دودی
نویسنده رمان : مریم دالایی
ژانر رمان : عاشقانه
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 470
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا