دانلود رمان انیس دل pdf از صدیقه بهروان فر با لینک مستقیم
دانلود رمان انیس دل pdf از صدیقه بهروان فر
دانلود رمان انیس دل از صدیقه بهروان با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مرتضی پسر جوونیه که به خاطر ازدواج مادرش با حاج احمد نامی، مجبور می شه مهناز، دختر حاج احمد رو صیغه کنه. صیغه ای که فقط برای راحت بودن این دو نفر و حساسیت شدید حاج احمد خونده شده و حاج احمد مرتضی رو قسم داده که از اعتمادش سواستفاده نکنه. مرتضی پسر باغیرت و کاری و همین طور مذهبیه و برای راحتی مادرش که چند ماه بعد ازدواج، باردار شده، خونه حاج احمد رو ترک می کنه.
مهناز اصلا رابطه خوبی با پدرش نداره، دلیلش هم جدایی پدر و مادرش و سخت گیری های پدرشه. این می شه که به خاطر علاقه ای که به مرتضی داره با کلی اصرار، باباش رو راضی می کنه تا با مرتضی هم خونه بشه. حالا مادر مهناز برگشته تا دخترش رو با خودش همراه کنه و ببردش آلمان غافل از اینکه آقا مرتضی ما یک دل نه صد دل عاشق دخترش شده
خلاصه رمان انیس دل
نازکشی ریزه میزه که بلد بود چطوری مادری کند. انکار سرشته شده بود برای محبت کردن. دوست داشتن و عشق ورزیدن. وقتی نگاه پر حسرت برادرانش به او را میدید، انگار قد میکشید. کم مانده بود زبانش را تا ته برای آنها در بیاورد و دلشان را بیشتر بسوزاند.مانند پسربچهای شده بود که توجه بیشتر مادرش را داشت و میخواست دل برادرانش را بسوزاند؛ عقدهای بود دیگر، تقصیری نداشت.
سرتون رو بیارید بالا اقا مرتضی، روی این تخت خیلی سرده. با همان چشمان بسته سرش را کمی بالا آورد. انیس بالش را زیر سر او سراند.کفشش را که از پایش درآورد، داشت از خجالت می مرد. فورا نیم خیز شد تا خودش کفشهایش را دربیاورد. حرکت یک بارهاش همان و جیغ سلولهای تنش همان. حواسش نبود که دندههایش از چند جا ترکخوردهاند.
دست به قفسهی سینهی دردناکش کشید و این بار بدون اغراق بیحال روی تخت افتاد. انیس فورا کفشهایش را کند و پاهایش را روی تخت گذاشت.
حالش بد میشد وقتی انیس خودش را مقصر حال بد لو میدانست و برادرانش را مدام به باد فحش میگرفت. انیس که پتوی گرمی را روی تنش کشید و دست به پیشانیاش گرفتط زمزمهی زیرلبیاش را شنید. یه کم همین جا استراحت کن. میرم برات یه چای نبات بیارم. باید ببرمت تو خونه، اینجا خیلی سرده. درست که حالش خوب نبود.