دانلود رمان مانی ماه pdf از moon_shine با لینک مستقیم
دانلود رمان مانی ماه pdf از moon_shine
دانلود رمان مانی ماه از moon_shine با فرمت pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مانی ماه، مادر و پدر و برادر خود را در تصادفی از دست میدهد، مانی در خانه عموی خود زندگی میکند. زندگی که نه، کلفتی. چون تمام کارها با اوست.. او فقط از صبح باید به دستورات زن عمو، پسر عمو، عمو و.. گوش کند. او که دانشجو بود حق درس خوندن از او سلب شده. حتی خواستگار هم که برایش میاید از ترس پسر عمو حق ندارد به آنها فکر کند. پسرعمویش، بزرگ، روزگاری با مانی خیلی خوب بود، آن زمان که آنها کوچک بودند. بزرگ، جانِ خود را نیز فدای مانی میکرد. ولی حالا چه شده که از همه بیشتر او را آزار میدهد؟ این را خودتان باید بخوانید تا به ماجرا پی ببرید..
خلاصه رمان مانی ماه
صدای کفشاش مثل سوهان کشیدن روی مخم ازارم میداد.. وای نه.. تروخدا نه.. من تازه اینجا رو تمیز کردم.. ببین چقدر سفید شدن، ببین عین مرمر میدرخشه.. نکن بزرگ.. تروخدا با کفش نیا.. زحمتام رو هدر نده.. بسه دیگه.. با نگاهم به اون قدم ها التماس میکردم.. ولی برخالف تمام دعاهام بازهم نروم بود..
صدای سوهان کشیدن کفش ها رویِ نیا دیگه.. تا اینجا اومدی.. بزار بقیش تمیز بمونه.. اخه خیر ندیده من از صبح کمرم نصف شد تا این سنگ هارو برق انداختم.. بابا منم ادمم.. یکم به فکرم باش.. چه جوری دلت میاد اینقدر منو بجزونی؟ تق تق.. یه مکث.. تق تق.. تق تق.. بازهم مکث.. یه سایشِ کف ِکفش روی زمین..
با چشم های تار.. نگاهم به رد کفش ها بود .. دستمال از دستام ول شد.. دیگه چه اهمیتی داشت.. کارخودش رو کرد..ِ تمام زحماتم رو هدر داد.. الهی بمیری بزرگ که هر چی میکشم از دست توهه ..بزمجه.. قدمها نزدیکتر شد.. و چشم های من تارت ..