دانلود رمان استاد دانشجو pdf از ترنم با لینک مستقیم
دانلود رمان استاد دانشجو pdf از ترنم
دانلود رمان استاد دانشجو از ترنم با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان از شخصیت های رمان عروس استاد حضور دارن و هم شخصیت های رمان استادخلافکار
خلاصه رمان استاد دانشجو
سرعتم و زیاد کردم تا قبل از قرمز شدن چراغ رد بشم اما از شانس گندم همون لحظه چراغ قرمز شد. موتور و نگه داشتم.به خاطر دختر بودنم نمیتونستم این کلاه کاسکت کوفتی و از سرم در بیارم تا یه کم باد به کلم بخوره.بی حوصله سرم و چرخوندم و توی ماشین کناری چشمم به استاد مهرداد آریا فر افتاد. لبخندی زدم. چند سال میشد ندیدمش؟به گمونم چهار سال… سرم و نزدیک بردم تا چیزی بگم که با دیدن شخص کنارش خشکم زد. امکان نداشت… امکان نداشت اونی که کنارشه زن آرمین باشه…اما خودش بود مطمئنم…
شاید تغییر زیادی نسبت به عکساش کرده بود اما مطمئنم که خودش بود. هانا مجد…ماتم برد… یعنی تمام این سالها زنده بود؟ زنده بود و بدون اینکه
نشونی از خودش بده آرمین و تو ی حسرت خودش گذاشت؟ با صدای بوق ماشین های پشت سر به خودم اومدم و راه افتادم…. باید به آرمین میگفتم . باید میفهمید این همه سال به حسرت کی نشسته!با اینکه کار داشتم اما پشت سر ماشین استاد آریا راه افتادم. ده دقیقه بعد ماشینش رو جلوی یه خونه پارک کرد. با فاصله ازشون ایستادم.
هر دو شون از ماشین پ یاده شدم. چشمام و ریز کردم تا با دقت بی شتری ببینم و بیشتر مطمئن
شدم که این دختر هانا مجده! گوشیم و در آوردم و بدون اینکه نگاه ازشون بگیرم شماره ی آرمین و گرفتم. طبق معمول جون به لبم کرد تا جواب داد.
تند گفتم