دانلود رمان عدالت و عشق pdf از ترنج با لینک مستقیم
دانلود رمان عدالت و عشق pdf از ترنج
دانلود رمان عدالت و عشق از ترنج با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستانی شوکهکننده و مهیج، از تقابل یک مرد، یک زن و عشقی سوزان… مردی جذاب و میلیاردر که برای رسیدن به هدفهایش، خیلی چیزها ازجمله انسانها را زیر پا میگذارد، ولی ناگهان عاشق میشود و عشق میسوزاند ریشهٔ تمام خود خواهی هایش را… و دختری مهربان، اما عدالت پیشه و صلحجو که جز راستی و اجرای عدالت آرزویی ندارد… و عشقی ناب و سوزان، جریان یافته در رگوپِیشان، که میسوزاند و میگدازد و داغ میزند بر روحشان…
خلاصه رمان عدالت و عشق
خشم و ترس در درونش غوغا میکرد. دیدن مهتاب با آن ظاهر ژولیده و لرزان، بر روی دیوارهٔ بام، عرقی سرد بر تیرهٔ پشتش جاری کرد. این دیوار یکمتری برای جلوگیری از افتادن بود، نه سکوی پرش انتحاری خواهرش! تا نزدیکش برود، چندبار پاهایش، از شدت اضطراب و هیجان زیاد، زیر بدنش تا شدند.
چندبار دهان باز کرد و بست تا چیزی بگوید، اما نتوانست. میترسید از صدایش هول کند و بترسد و… جان کند تا بگوید: مهتابم! مهتاب به تندی سر برگرداند و به او نگریست. با دیدنش رعشهای بر بدنش افتاد. دست راستش بهسمت سرش رفت و دست دیگرش، به چپ و راست، هوا را جستجو کرد. انگار سرش گیج برود.
با ترس فریاد زد. نه! مهتاب! تکون نخور… آروم باش عزیزم. و بااحتیاط نزدیکتر رفت. مهتاب درحالیکه لب دیوار پشتبام ایستاده بود، لرزان و با چشمانی پر از اشک به او نگاه کرد. دیگه خسته شدم از دستتون، هرروز یه دستور جدید، یه حرف جدید، مگه من عروسک دستتونم که هرروز یه چیزی میگین؟ مــن… ازدواج… نمیکنم. بفهم ایمان!
باشه خواهرکم، اصلاً هرچی تو بگی، اینبار هرچی تو بگی… هان… خوبه؟ و درحین گفتن نزدیکتر شد.از هیجان و اضطراب دستهایش میلرزید. نگاهش به پاهای مهتاب بود که فاصلهٔ اندکی از لب دیواره داشت و با یک قدم کوچک یا حتی تلو خوردنی، به پایین پرت میشد.