رمان اجتماعیرمان عاشقانهرمان همخونه ای

دانلود رمان طلوع از مغرب pdf از منا معیری با لینک مستقیم

دانلود رمان طلوع از مغرب pdf از منا معیری

دانلود رمان طلوع از مغرب از منا معیری با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

یه جائی تو زندگیت مجبور به انتخابی . این انتخاب شاید بهترین نباشه . شاید کامل ترین نباشه . شاید به چشم هیچ کسی عاقلانه نیاد . شاید خودت سال ها توش دست و پا بزنی و غرق بشی … این انتخاب می تونه طلوع کردن خورشید از مغرب باشه ، میتونه یه دختر ده ساله و کودکی هاش باشه ، می تونه یه مرد باشه که راه به جائی نداره یا مادری باشه که بین بچه هاش مجبور به انتخاب میشه…میتونه سال ها تو رو به زنجیری بکشه که نمی بینیش … می تونه دوست داشتنی ترین اتفاق زندگیت باشه .. میتونه عطر رزهای سفید باشه و گندمزار طلائی …

خلاصه رمان طلوع از مغرب

نگاه کلافه اش از ظرف هاي تلنبار شده ي روي کانتر بالا امد و رسید روي لکه هاي تیره ي سینک و بوي متعفن زباله ها. می توانست ردیف مورچه هائی که از جعبه ي کاهی رنگ پیتزا بیرون می امدند را هم ببیند . دستش را کشید دور لبش. چشم هایش را بست تا شاید کمی ارام شود. قبل از آن که دهانش را براي کشیدن فریادي بلند باز کند . امادگی داشت همان لحظه اینکار را انجام دهد.

سنگینی نگاهی را حس کرد. خدا خدا کرد خود احمقش نباشد. اصلا و ابدا در شرایطی نبود که حساب بزرگتري و کوچکتري کسی را بکند. مخصوصا او. چشم که باز کرد نگاهش به دخترك افتاد . اسمش را زمزمه کرد. آیلین . بر خلاف اسم شیک و قشنگش اصلا بچه قشنگی نبود . موهایش قرمزي خاصی داشت و مثل این بود که موهاي فردارش را به زحمت با برس باز کرده اند. روي سرش پف کرده بود . مثل توله شیري کوچک. چشم هاي درشت و قهوه اي اش معصوم و ترسیده بود .

نگاه اش بی اراده روي بلوز و شلوار خوابش چرخید . از همان فاصله ي چند قدمی هم می توانست کهنگی و کثیفی لباس را ببیند . دلش دوباره خواست فریاد بزند و بدش نمی امد مشت اش را در چانه ي عماد بکوبد . البته اگر پیدایش می کرد…نگاه کرد به دخترك که خودش را عقب کشیده و پشت ستون اشپزخانه پناه گرفته بود . فقط سرش را کشیده بود عقب و هنوز میتوانست اندام ریزه میزه اش را ببیند عروسک کچل زشتی در دست راستش بود . پاهاي عروسک کنار پاهاي کوچولوي سفیدش کف سالن بود.

اطلاعات رمان طلوع از مغرب

نام رمان : طلوع از مغرب
نویسنده رمان : منا معیری
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، همخونه ای
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 333
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا