دانلود رمان شیرینی یک تلخی pdf از یگانه اولادی با لینک مستقیم

دانلود رمان شیرینی یک تلخی از یگانه اولادی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان درمورد دختریه که طی یکسری از بی فکری ها ده سال از زادگاهش دور میمونه اما سرنوشت بعد ازین ده سال چیز دیگری برایش رقم میزند….

خلاصه رمان شیرینی یک تلخی

در حالی که سرم را گرفته  بودم:وای مامان چه  خبره؟ پدر ھمان طور که روزنامه را تا میکرد گفت: قراره بریم اصفھان. با بی تفافتی گفتم:خب به سلامت خوش بگذره. مامان مثل ھمیشه ترش کرد: ایندفعه  ھمه باھم میریم. با کلافگی دستی تو موھام کردم:چرا وقتی میدونین جوابم چیه بازم پیشنھاد رفتن میدین؟ پدر:اما دخترم ایندفعه فرق میکنھ حال عزیز خانوم جون خوب نیس تو که نمیخوای ارزو به  دل از دنیا بره؟!

مامان پشت چشمی نازک کرد و ادامه ی حرف پدر را گرفت و گفت:غیر این، عروسی نغمه ھم ھست.عزیز خانوم جون میگه دوس داره قبل مرگش ھمه نوه ھاشو تو رخت عروسی ببینه واسه ھمین نغمه مراسمشو جلو انداخته . جھت بھانه تراشی گفتم: حالا اگه مثلا من نیام عروسیه نغمه بھم میخوره؟مادر من تو که بھتر از ھر کسی میدونی الان شرکت موقعیت خوبی نداره من فعلا نمیتونم مرخصی بگیرم.

مامان:لوس نشو ترنم تو که تقی به توقی میخوره مرخصی میگیری من که میدونم داری بھانه میاریو از سادگی ما سوء استفاده میکنی. نگاه آن روز پدر و مادرم طوری بود که جای ھیچ عذری را برایم نمی گذاشت و ناخواسته مجاب به رفتن شدم. مامان: ترنم؟باز تو چه فکری؟ ھیچی به خدا تو فکر نیستم.
مامان چشاشو ریز کرد:پس اگه ھیچی نیس پاشو چمدونتو ببند. چمدون؟!؟!؟ مگه قراره چند وقت بمونیم؟ پدر عینکش را کمی بالا داد و گفت:رفتنمون با خودمونه  برگشتمون با خوداست . صدای بوق کامیون باعث شد که با ترس از خواب بپرم ، نگاھی ھراسان بھ اطراف انداختم چیزی