رمان خون آشامیرمان عاشقانهرمان فانتزی

دانلود رمان زاده خون pdf از محیا_م با لینک مستقیم

دانلود رمان زاده خون pdf از محیا_م

دانلود رمان زاده خون از محیا_م با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آگرین،  گرگینه‌ای قوی و آلفا، سالها درانتظار جفتش زندگی کرده…. جفتی که برای حفاظت ازش مجبورشده به مدت ۲۰سال ازخودش جداش کنه و از دور شاهد رشد کردن و بزرگ شدنش باشه. امابعداز بیست سال یک اتفاق به ظاهرساده باعث رویارویی دوباره‌ی اونها میشه!!!! دیداری پر از شور عشق و خواستن…. و پر از ماجراجویی برای دو تا عاشق ابدی ما.

خلاصه رمان زاده خون

در اتاقو پشت سرم بستم و دستمو روی قلبم گذاشتم که انگار میخواست قفسه ی سینمو پاره کنه و خودشو به بیرون پرتاب کنه… تکیمو به در دادم و اروم سر خوردم پایین و پای در چمبره زدم.. چشم هامو بستم و چیزی رو که دیدم مرورکردم….من تقریبا مطمئم که اون یک گرگ بود…. امااخه یه گرگ اونم توی این منطقه؟؟!! اصلا ازاینها گذشته یه حیوون وحشی چرا باید اینقدرنزدیک انسان ها باشه!!!..

یکم درک این موضوع سخته ولی منم ادمی نیستم که خودمو باحرف هایی مثل اینکه خیالاتی شدم و شاید اشتباه دیدم گول بزنم من مطمعنم اون یه گرگ بود نه سگ یا هر حیوان دیگه ای..خوب باید به اینم فکرکنم که اینجایه منطقه ی جنگلیه… وتوی جنگل هم وجودحیوانات وحشی چیزعجیبی نیست. نفسموبه شکل آه بیرون دادم واروم از جایی که نشسته بودم بلند شدم بایدبرم ماماریتارو پیداکنم ودرباره ی چیزی که دیدم ازش سؤال بپرسم…

اون تمام عمرشو اینجازندگی کرده ومطمئنن بیشتر درباره ی حیوانات این منطقه میدونه. اما قبل از اینکه ازاتاق خارج بشم یه لیوان آب ازروی میز کنار
تخت برای خودم ریختم و خوردم… مثل همیشه آب بهم شجاعت وارامش میده….از اتاق که خارج شدم با اولین نگاه ماماریتاروکنارپنجره روی صندلی گهواره ای مورد علاقش پیداکردم روبروش نشستم ونگاهمو به چین وچروک های دوست داشتنی روی صورت مهربونش دادم..

اطلاعات رمان رمان زاده خون

نام رمان : رمان زاده خون
نویسنده رمان : محیا_م
ژانر رمان : عاشقانه، فانتزی، خون آشامی
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 247
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا