رمان عاشقانه

دانلود رمان چشمهایت pdf از vania_b با لینک مستقیم

دانلود رمان چشمهایت pdf از vania_b

دانلود رمان چشمهایت از vania_b با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رمان در مورد يه دختره با يه شخصيت عادي… مثل همه ي ما گاهي مهربون وکم حرف به موقعش هم حاضرجوابو حرص در آر… اما بيماري قلبي اش کمي اونو از همه دور کرده… تصميم ميگيره چيزهاي جديدي رو تو زندگيش تجربه کنه…براي همين ازبرادرش مي خواد اونو به خونه اش ببره، براي تغير روحيه اش … برادري که يه زندگي سالمو ساده اي نداره… پايان خوش

خلاصه رمان چشمهایت

بي فایده بود…از زل زدن به بوم دست کشيدم وبه کنار پنجره رفتم…همون نيمه باز بودنشم ميتونست بوي خاک بارون خورده رو به مشامم برسونه ….باحسرت به قطره هاي ریزبارون که باسرکشي تمام به پنجره برخورد ميکردن خيره شدم …اهي که کشيدم بخار محوي روي شيشه شد صداي داد بهنام تپش قلبمو بالاي برد…انگشتمو بالا آوردم ویه قلب روي بخار کشيدم…بي اختيار لبخندي روي لبام اومد…شاید بهتربود یه تيرم وسطش ميزدم…سرماي شيشه به انگشتام سرایت کرد

بازم صداي بلند بهنام…صداي نازک مامان که بالحن جيغ مانندي ميگفت:عجبه نيم ساعت دست از کثافت کاریات برداشتي…مگه به خاطربهاراین دوروبرپيدات شه…سه ماهه خبري ازت نيس…کدوم گوري هستي؟
بهنام – چقد باید بگم خوشم نمياد سيم جيمم کني…
مامان – من مادرتم بهنام…کمترین حقم اینه بدونم بچه ام داره چه غلطي ميکنه صداش ضعيفترشده بود…این روزها کمترمي تونست دادوبيداد کنه
مسببش من بودم هواروبه تاریکي بودوتصویرم توي شيشه منعکس ميشد.

به گودي زیرچشمام دستي کشيدم صداي آرامبخش بابامثل هميشه بحثشونوتموم کرد بابا – برو بالا باباجان حتما بهاربيدارشده بعدم صداي قدم هاي پرعجله ومحکم بهنام که هرلحظه نزدیکترميشد.مثل هميشه بدون در زدن دروبازکرد.

 

اطلاعات رمان رمان چشمهایت

نام رمان : رمان چشمهایت
نویسنده رمان : Vania_b
ژانر رمان : عاشقانه
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 184
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا