دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهارگل با لینک مستقیم
دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهارگل
دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول از بهارگل با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمیدونستم بازی روزگار چهقدر ناعادلانه عمل میکنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک هویت دیگه بشه! رفتن به اون عمارت برای من همه چیز بود؛ چون به تو میرسید! به تویی که زندگی رو ازم گرفتی… به تویی که هویتم رو گرفتی! من فقط یک بازیگر ساده بودم با کلی خیالهای رنگی که برای نبود تو خوشحالی میکرد. من… منی بودم که خودم رو بین نقاب سادگیِ یکی دیگه پنهان کردم تا به آخر زندگیِ تو برسم.
خلاصه رمان لانه ویرانی جلد اول
فندک طلاییم که سالهاست یادگار روح مُردهم بود رو میان انگشتهام فشردم و خیره به شعلهی آتشش
مرور میکنم تا امشب باز هم مرهمی برای دردهام داشته باشم. چشمم میان ازدحامی که با خوشحالی منتظر دیدن جان دادنش بودن به جستجو میگشت تا شاید برای آخرینبار رحمی به یتیم بودنم کنن.صدای زنجیرِ پاهای قفل شده دلم رو لرزاند که با گرفتن دستهای سرد مادر، بی اختیار هردو بهسمتش پرواز کردیم.
آخ مادر، آخ که چه دردی کشیدی. تکیه به صندلی روشن کردم تا با کشیدن کمی پیپ عطرش رو دوباره حس کنم تا برای چنین شبی کنارم باشه.پک اول رو محکمتر کشیدم. صدای خسته و ناامیدش باز هم غمناک ترین ملودی ذهنم شد. لبخندش مثل همیشه نبود… پر از ترس و اضطراب بود. نگاه دزدید از مادری که صورتش به سرخی همیشه نبود.پک دوم پر از درد بود.سر به منی که در اوج بچگی پاهام از رفتنش به لرز افتاده بود خم کرد، عطرش بوی رفتن میداد.
یادت باشه همیشه هوای خانوادهتو داشته باشی… به تو سپردمشون، نذار نبودنم باعث از هم پاشیدن شون بشه… اون اسمم…بغض کرد. چشمهای آبی روشنش بارانی شد؛ کسی که همیشه از مردانگی مثل کوه مقتدر بود. دستهای زخمیِ قفل شده ی مردانه ا ش بوی رنج و دلتنگی میداد. کاش هیچوقت دست روی سرم نمیکشید که سالها جای خالیش را حس کنم.« به پاهای سربازِ سیاه چهره، چنگ زدم.