دانلود رمان فصل وصال pdf از آزاده میرزایی با لینک مستقیم
دانلود رمان فصل وصال pdf از آزاده میرزایی
دانلود رمان فصل وصال از آزاده میرزایی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شیرین دختر زیبا و معصومیست که دل در گرو معشوقهی عمهاش دارد؛کیان سالاری مردی متعصب و جذاب که شیرین را عقد میکند تا انتقام نخواستن شهرزاد را بگیرد اما از عاشقانههای شیرین و قلب معصومش بیخبر است تا اینکه…
خلاصه رمان فصل وصال
اما گاهی خودخواهی ما آدمها را اسیر میکرد. خودخواهی های که بدجور دست و پایمان را میبست و دودش به چشم ماهایی میرفت که هیچ تقصیری نداشتیم.آن شب آخرین روزی که در خانه خودمان بودم کنار مادرم دراز کشیدم؛جسمم پیش مادرم بود ولی قلبم میتپید برای مردی که قرار بود خانم خانه و قلبش شوم و دلم تنگ میشد برای زنی که تمام زندگیش را برای من گذاشته بود؛فارغ از طعم وصالی که هیچوقت نچشیدهبود و هنوز روحش زخمخورده بود از گذشتهها !
با پشت دست خیسی چشمانم را پاک کردم.این لحظات کنار او بودن هیچوقت تکرار نمیشدند،نباید خرابش میکردم نباید با فکر به گذشتهها غمها را در وجودم بیدار میکردم.چهقدر از او ممنون بودم که با سکوتش اجازه داد آرام شوم. شن های ریز ساحل جان میداد برای دوباره قدمزدن با او !چهقدر این آرامش را دوست داشتم و صدای موج های گوشنواز هم مرا بیشتر به وجد آورده بود و امان از این موج های یاغی که با بازیگوششان بدجور دلبر میبردند و خدا در این لحظه انگار داشت از آسمان به رویم لبخند میزد.
کمی دیگر پابرهنه روی شن های ریز ساحل قدم زدیم؛پاسی از شب گذشته بود و انگار دقیقهها و ثانیهها هم زمانی که کنار او بودم مسابقه دو ماراتون گذاشته بودند.بهخدا که زمان بیرحمترین عنصر جهان بود وقتی این چنین در لحظه های بکر شادی با شتاب پیش میرفت.