دانلود رمان غریبه ای در آیینه pdf از fatemeh_ch با لینک مستقیم

دانلود رمان غریبه ای در آیینه از fatemeh_ch با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

درآیینه مے نگرم. تصویرم پر است از دوران!نمے دانم جنس نامرغوب آیینه”یا که موج هاے درونے ام اینچنین چهره ام را دگرگون مے سازند؟!چرخے مے زنم محو میشوم! برمیخیزم فراخ میشوم!مے نشینم به اوج مے رسم!چگونه خود را ببینم؟ گذرے از گذشته ے نزدیک به اندڪ زمانے در دریاے درون غوطه ورمے شوم.نقبے به گذشته زمان ُ زمان گام بر میدارم. چه کرده ام؟

خلاصه رمان غریبه ای در آیینه

به کدامین ایینه بنگرم؟ که تصویر ی به مقدارم نشانم دهد! فریاد میزنم! به جزای کدام گناه موج برداشته ام؟ و تو در همان گوشه قهقه سر داده ای سخن با تو باید گفت: نزاع با آیینه چرا؟ برمیگردم به تو مینگرم
تو بخند به چهره ام بخند به انکه فریبم دادی بخند به نوازشهای پر مهرم بخند به عشق دوران کودکی ام
وبخند به چهره ی نامانوسی که بر آیینه حک کرده ای !خشم و بغض و حسد…

به ناگاه در خال دوران می شوم زخم ها و موج های آیینه ها و خنده های شیطانی دیگر زخمم نمی زنند! اوج می گیرم، نمی دانم تا به کجا شاید بهشت همان جا می مانم شاید انجا بهشت باشد! نه اشکی و نه حسرتی و نه ماتمی داغ دیر رسیدن هایم دیگر نمی سوزاندم وبه هر آیینه ای که چشم باز میکنم تصویر زیباتر ی از من حک میکند! اوج می گیرم تا رهایی اوج می گیرم تا سزایت را ببینم اوج می گیرم تا بهشت!!!

کلاه سفید رنگم رو پایین تر کشیدم و به جمعیت انبوه رو به روم نگاه کردم. هوای سرد دی ماه و بارش شدید برف ،راه ها رو مسدود کرده بود و این ترافیک سنگین اصلا عجیب نبود. دکمه سیستم گرمایشی رو زدم و با دستم روی فرمون ضرب گرفتم؛حوصله ام سر رفته بود و تحمل فضای خفه ماشین خیلی سخت بود.