دانلود رمان بی پروایی pdf از شهلا خودی زاده با لینک مستقیم

دانلود رمان بی پروایی از شهلا خودی زاده با فرمت های pdf، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان زندگی دو انسان است، دو انسان از سرزمین آدمها که تقدیر به طرز عجیبی آنها را به هم گره میزند،  انسانهایی که با تمام نیازها و کمبودها دارند میجنگند تا نبازند، ماجرا از زبان دختر و پسری بیان میشود که دو غریبه ی آشنا هستند ولی انسانند و عاشق …

خلاصه رمان بی پروایی

دسته چرمی ساکم را محکم تر میان انگشتانم چلاندم و با نیشی باز از مینی بوس درب و داغون روستا پیدا شدم … برگشته بودم … درست به جایی که اصلیتم متعلق به ان جا بود … نفسی عمیق کشیدم و هوای پاک روستا را به مشامم کشیدم … چه حس خوبی بود .. و فراتر از عالی … از همان جا هم می شد تمام باغ های سر سبز و درختان سر به فلک کشیده را که پای کوه قرار داشتند دید

روستا طوری بود که خانه ها همه کنار هم بودند و باغ ها همه با فاصله ی زیادی از روستا در پای کوه … وقتی کسی می خواست به باغش برسد باید از روستا بیرون می رفت و مسافتی را طی می کرد که کم نبود … اما این یک مزیت حساب می شد و من دوست داشتم چرا که یه جوری بکری باغ ها حفظ می شد و همه چیز دست نخورده بود .. جوی های باریکی از بین باغ ها می گذشت در واقع مرزی بین ان ها ایجاد می کرد و و از هر باغی به باغ دیگر راه داشت … با صدای پسر بچه ای به خودم آمدم

هی توتک خوش اومدی؟ و من نیشم باز تر شد با انگشتانم موهایش را به هم ریختم و گفتم: ممنون پسر عمو کوچیکه … دستش را مردانه جلو آورد و گفت: بده من ساکت رو دختر عمو … به نسبه ی جثه اش ساک برایش سنگین بود و من گفتم: نه خودم میارم سنگینه … با دستش به سمت جیپ بالای جاده اشاره کرد و گفت: با بهادر اومدیم دنبالت … لبی کج کردم و زیر لب زمزمه کردم: معلومه … هنوزم باهام قهره … پسر عموی بداخالق و خودرای و مغرور من …