دانلود رمان کاتیا دختر ارباب pdf از فریده بانو با لینک مستقیم
دانلود رمان کاتیا دختر ارباب pdf از فریده بانو
دانلود رمان کاتیا دختر ارباب از فریده بانو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان درباره یه دختریه که به عنوان خون بس اون و خواهرشو میارن تا خدمتکاره خونه ی شیانا خان بشن اتفاقات جالب و پرهیجانی در این بین برای کاتیا میوفته داستانی جذاب عالی
خلاصه رمان کاتیا دختر ارباب
صبح با تاپش نور خورشید بیدار شدم آه پر دردی کشیدم آزادی بزرگ ترین نعمت است…چه روزایی که بدون دیدن طلوع آفتاب بیدار می شدم نه شبم معلوم بود و نه روزم…از جام بلند شدم رخت خوابم رو جمع کردم از تنها اتاق کلبه بیرون اومدم عاطفه داشت سفره رو پهن میکرد با دیدنم لبخندی زد صبح بخیر عزیزم بیا صبحانه بخور.
سلام دست و صورتمو بشورم میام، باشه عزیزم از کلبه بیرون اومدم نگاهی به اطراف انداختم و رفتم سمت ظرف بزرگ چوبی که توش آب داشت کمی آب برداشتم.دست و صورتم و شستم و به کلبه برگشتم
سلام زیر لبی به علی آقا کردم و کنار عاطفه نشستم
چند لقمه نون و پنیر محلی خوردم طاقت نیاوردم گفت: میتونم بپرسم چرا شما اینجا زندگی میکنین و اصلا کارتون چیه؟!
عاطفه نگاهی به علی انداخت علی سری تکون داد و عاطفه گفت: ببین کاتیا چون تو هم از خودمون هستی و مسیحا به ما اطمینان داده بود که تو یه انقلابی هستی نه ضده انقلابی کار ما اینه که بر ضد رژیم و ظلم هایی که در حق مردم میکنن تظاهرات کنیم من و همسرم علی و خیلی های دیگه…مسیحا و آرشاوین اینجا چیکارن؟! خب مسیحا چند ساله با ما کار میکنه و یکی از اعضای اصلی بوده چهرش تو هم رفت گفت: