دانلود رمان مسافر کوچه آرام pdf از زینب ایلخانی با لینک مستقیم
دانلود رمان مسافر کوچه آرام pdf از زینب ایلخانی با لینک مستقیم
دانلود رمان مسافر کوچه آرام از زینب ایلخانی با فرمت های pdf، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مهتا در پی کشف راز عشق ناکام و شوم رهی و لیلی وارد رابطه عاشقانه با روزبه، برادرزاده لیلی میشود.این رابطه تا جایی پیش میرود که سعید، نامزد سابق مهتا برگشته و قصد دارد…
خلاصه رمان مسافر کوچه آرام
چشمانش زیبا بود. هنوز هم زیباست، اما این بار، هزار بار زیباتر از همیشه و نکته قابل توجه اینکه، دیگر لهیب جانگداز آفتاب که اینگونه تا عمق چشمان نافذش فرو رفته و تا بینهایت پیشروی کرده بود هم نمیتوانست مانع از درخشش مردمکهای مخمور چشمانش شوند.
این بار چشمانش را نبست. مشتهایش را به شیوهی قدیمیِ ایام کودکی گره نکرد و روی چشمان آزرده از زخمِ تیغِ آفتاب مالش نداد و حتی ناله هم نکرد! انگار هیچوقت چشمانش به هیچ اشعهای، حتی نور آفتاب حساسیت نداشت!فقط تماشایم کرد.بیصدا و آرام آرام آخرین نگاه نگران و بی قرارش را فدایم میکرد.
لبهایش به خشکی زده بود و هر از چند گاهی چند نالهی خفیف از او هم به گوشم میرسید. نگرانش شدم و آهسته شروع به صدا زدنش کردم.!حتی آنقدر رمق نداشت که جوابم را بدهد. به آرامی شروع به خزیدن کردم. مثل یک کرم زخم خورده در خون خودم میغلتیدم.
نفسنفسزنان خودم را تا کنارش کشیدم و هنوز به او نرسیده بودم که با دیدن دستان خونین خودم وحشتزده شروع به فریاد کردم. انگار از او کمک میخواستم.من هنوز هم از او کمک میخواستم!– آخ سعید! خون…ببین سعید!! پسرم…پسرم…میترسم سعید!…من میترسم…صدایی نشنیدم…