دانلود رمان زمردهای اشکی (جلد دوم رمان عشق دیرینه) pdf از ناشناس بی احساس با لینک مستقیم
دانلود رمان زمردهای اشکی (جلد دوم رمان عشق دیرینه) pdf از ناشناس بی احساس
دانلود رمان زمردهای اشکی (جلد دوم رمان عشق دیرینه) از ناشناس بی احساس با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دوستانی که رمان عشق دیرینه خوندن فاطمه رو یادتونه ، حسام پولدار و مغرور و آقازاده دانشگاه هنوز دست از سر این دختر مذهبی برنداشته ولی باید دید آیا موفق میشه قلب فاطمه رو بدست بیاره
خلاصه رمان زمردهای اشکی
تو غلط کردی! دختره دوستت نداره. باباش هر بار سنگ رو یخمون کرده اون وقت تو دزدیدیش.حسام برگشت و به من نگاه کرد:من ازش دست نمیکشم. همیشه هرچی شما گفتین، گفتم چشم. اما این یکی نه آقاجون… فاطمه باید زن من بشه.مرده محکم به در کوبید و عربده زداین درو باز کن حسام. چه بلایی سر دختر مردم اوردی صداش در نمیاد. حسام پسره ی خیره سر با توام. رعنا برو کلیدای زاپاسو بیار.
با صدایی گرفته گفتم:کمک!!…حسام چشماش گرد شد و سریع اومد سمتم. وحشت زده جیغ زدم که اومد روی تخت، اما بهم دست نزد،اما نزدیک بهم با التماس گفت:هیس هیس… تو رو خدا… فاطمه خواهش می کنم.کمک…!! دستامو بسته…! کمک !!…
لگد محکمتری به در خورد و صدای عصبی مرد:حسام بیا درو باز کن.حسام با التماس و صدای آرومی گفت:
فاطمه… خواهش می کنم… دنیا رو به پات میریزم…
به سختی خودمو عقب کشیدم تا فاصله بگیرم ازش. با گریه گفتم