دانلود رمان زخم از zhr با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یک زن…زنی با گذشته ای ناخوشایند و آینده ای نامعلوم…زنی عاشق که در ورطه ی یک زناشویی سرد و بی عشق دست و پا میزنه…و تصمیم میگیره برای نجات زندگیش کاری کنه و….
خلاصه رمان زخم
آخرین ظرف را آبچکان گذاشتم و کش و قوسی به
بدنم دادم…صدای خش خشی از پشت سرم شنیدم…گردن چرخاندم… میکاییل کیسه های خریدش را روی اپن گذاشت…آهسته سلام دادم… سوییچش را هم کنار خریدها انداخت و پاسخ را داد… کتش را از تن بیرون آورد و دکمه بالایی پیراهنش را باز کرد…. مهسا کجاست؟ دم حجیمم را فرو دادم و کتش را گرفتم….تو اتاقشه..خوبه
خوبه! کت را مرتب داخل کمد آویزان کردم و اندیشیدم که تا حالا …در این یک سال و هشت ماه…قبل آنکه حال مهسا را بپرسد…حال مرا پرسیده؟ اصلا پرسیده؟! انگشت اشاره ام را روی پیراهن های اتو خورده اش حرکت دادم…صدای قدم های آرام و محکمش را که شنیدم در کمد را …بستم …مقابل میز توالت ایستاد و بند ساعتش را بستم…
من میرم دوش بگیرم…
نگاهم را روی قامت بلند و اندام نسبتا لاغر اما ورزیده اش چرخاندم: باشه! در قابلمه را برداشتم …بخار پلوی دم شده توی صورتم زد …زیرش را خاموش کردم و به طرف اتاق مهسا رفتم…در زدم …مهسا جان؟بله؟ دستگیره را پایین کشیدم و سرم را از الی در نیمه باز…داخل بردم…روی تختش به حالت نیمه دراز کش خوابیده و با تبلتش مشغول بود… چیزی نیاز نداری عزیزم؟