رمان عاشقانه

دانلود رمان رضوان pdf از ناشناس با لینک مستقیم

دانلود رمان رضوان pdf از ناشناس

دانلود رمان رضوان از ناشناس با فرمت pdf،اندروید،آیفون،نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

گناهان در زندگی همیشه دسته بندی خاص خود را دارند. میشود چشم بست و پا میان جهنم گذاشت و میشود از دل تاریکی، بهار را به ارمغان آورد. بهشتی که میان جهنم پا بگذارد، رضوان میشود و رضوانی که در برزخ رها شود، آلوده!

خلاصه رمان رضوان

پشت در خانه و در تاریکی حیاط به خود می لرزم. چشمهایم از پنجره اتاق آقا جواد برداشته نمیشود که اگر خدای ناکرده، پرده تکان بخورد یا چراغی روشن شود، سریع به داخل بپرم و برنامه را کنسل کنم. صدای نفسهایم در گوشم تاب میخورد و با صدای درخت افرای جلوی خانه، مخلوط میشود و در دل باد میپیچد و جلو میرود . نیمی از نگاهم به گوشی بیصدا است و نیمی دیگرش میخکوب پنجره شده که چیزی را از دست ندهم.

منتظرم به محض روشن شدن صفحه گوشی و آمدن صدای ماشین، درب خانه را باز کنم تا اگر یک موقع بیدار باشد، صدای در را نشنود و این هماهنگی که سالها مرا نجات داده، اینبار هم به دادم برسد. موازی شدن کارها، رنگشان را کم میکند. ماشینی که حین باز شدن دری بگذرد، شبیه به صدا خفه کن عمل میکند، فقط هماهنگی اش همیشه پر استرس است و کمی حوصله میخواهد.

سالهاست که چشمهایم را به این پنجره میخکوب میکنم و قلبم مثل یک گنجشک میزند ولی هیچ گاه، فکر نمیکنم برایم عادی شده چون آقا جواد همان آقا جواد قدیمی است و اگر فقط یک بار دستم را بخواند دیگر کارم با کرام الکاتبین است.گوشی که روشن میشود، صدای ماشین را از کمی دورتر میشنوم و بعد آرام تا چهار میشمارم و در یک حرکت، سریع، در را باز میکنم و خودم را بیرون میاندازم و نرم در را میبندم و بعد نفس حبس شده ام را بیرون میدهم.

اطلاعات رمان رمان رضوان

نام رمان : رمان رضوان
نویسنده رمان : ناشناس
ژانر رمان : عاشقانه
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 630
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا