دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری با لینک مستقیم

دانلود رمان داروغه از سحر نصیری با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم ادا کنه ولی…. به دختری بر میخوره که قدر یه دنیا ازش فاصله داره و مرز بینشونه، دختری که ناحقی زیاد کشیده و امیر کورد قراره بشه پشت و پناهش

خلاصه رمان داروغه

رفته واسه خودش کلید زده، آدم انقدر پررو؟به سمت در اتاقم رفتم. میرم استراحت کنم فردا باید برم سر کار این پاش برسه تو اتاق شروع می کنه از خانواده ی زنش تعریف کردن. همین که حرفم تموم شد وارد اتاق شد. نگاهی به جفتمون انداخت و گفت: علیک سلام، تربیت ندارید به داداش بزرگترتون سلام کنید؟
چشمی چرخوندم و وارد اتاق شدم الحق که با سها تاش هم بودن.

بعد از عوض کردن لباس ها روی رختخواب دراز کشیدم و محکم بالشتم رو بغل کردم.‌چشم هام رو بستم و امیر کورد رو تصور کردم، کاش توی اون شرایط نبودیم تا راحت تر گرمای تنش رو حس می کردم، باورم نمی شد بین زمین و هوا توی آسمون برای اولین بار بغلم کرد، انگار رویا بود. نفس عمیقی کشیدم و به سقف خیره شدم فکر کنم خاطرات این نصف روز برای ماه ها واسه تپش قلبم کافی باشه.

لحظه ای که به پیراشکی دست خورده ش گاز زدم صورتش دیدنی بود، بعدش مجبور شد کل پیراشکی رو خودش بخوره درست از جایی که من گاز زده بودم! سرم رو با ذوق توی بالشتم فرو بردم تا جلوی جیغ زدنم رو بگیرم می شد به عنوان یه بوسه ی غیر مستقیم روش حساب کرد؟ لبخندم از تصورش جمع نمی شد یه درصد هم نمی تونستم امیر کورد رو با اون ابهت و سنگینی توی چنین شرایطی تصور کنم،

اگه یه روزی از تصورات من راجع به خودش با خبر می شد قطعا سکته می کرد! نمی دونم چه قدر تو فکر و رویا بودم که کم کم خوابم برد.