دانلود رمان ارکان pdf از صبا ترک با لینک مستقیم
دانلود رمان ارکان pdf از صبا ترک
دانلود رمان ارکان از صبا ترک با فرمت pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
زهرا دختر هنرمند و مهربونی که ارکان راشد تاجر جواهر عاشقش میشه و اون رو ماه ها تعقیب میکنه و اونقدر اصرار میکنه تا زهرا جواب مثبت بهش بده، اما درست روزی که قرار عروس خاندان عربی بشه، همه چیز تغییر می کنه، چشم که باز می کنه جای اغوش ارکان داخل یک اتاق نمور و تاریک با دخترهایی که برای فروش دزدیده شدن هست با هزاران ترس و اتفاق و زهرا هنوز چشم انتظار ارکانش هست ولی..
خلاصه رمان ارکان
دختر خانم … بند کفش من رو میبندی؟ لباسهای رنگی، یک دختر غرق رنگها، لبخندی که برق آن در نگاه خرمایی رنگش هم میدرخشد … چشمان خرمایی رنگ، از آن خرماهایی که روی نخلهای کشور من میدرخشند، زیر خورشید سوزان … نه آن قدر طلایی و کال و نه آن قدر پخته و تیره … نگاه مرددی بین من و همراهانش که به سمت گیت پرواز میروند، میکند. بله، البته صدایش مانند حریر نرم است و لطیف و صورتش همچون گل سرخ، شکفته از شرمی دخترانه
نباید بیشتر از هجده سالش باشد … از همین حالا هم میگویم او نقطه مقابل من است … او خود نور است … خم میشود و کوله پشتی اش روی زمین رها … سنگین است … وسایل دخترها و مجردی … لباسها و … بفرمایین … امیدوارم دستتون خوب بشه … دستم؟ زیر بغلم است! میخواستم گوشی ام را از جیب کتم بیرون بیاورم … حتماً فکر کرده شکسته است … منطقی است، وگرنه چه کسی با دست سالم به یک دختر جوان میگوید بند کفشش را ببندد، انگار که خدمهاش است؟
سیدی؟ سعید، مستخدم مخصوص من! پوست تیره و آفتاب سوختهاش او را بیشتر متمایز میکند … او را یادم رفته بود … چند بار گفتم با من فارسی حرف بزن؟ سر پایین میاندازد … نمیخواهم این قدر تند و برافروخته باشم، اما برای من سخت است … من با این شیوه بزرگ شدهام … ببخشید … بفرمایید سوار بشید … لهجهی غلیظش گویای زبان اوست … من هم لهجه دارم، اما نه به این غلظت …