دانلود رمان ایسکا pdf از حدیث عیدانی با لینک مستقیم
دانلود رمان ایسکا pdf از حدیث عیدانی
دانلود رمان ایسکا از حدیث عیدانی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نیاز مشکات، دختری مستقل، با عزت نفس و کمی غد که قصد داره از ایران بره و مدیر برنامهی رهبر موسیقی یه گروه معروف بشه.موسیقیدانی که در همهجا بهعنوان یک فرد خوشمشرب شناخته میشه؛ ولی بهتدریج با توجه به اتفاقاتی که در خلال داستان میفته، اخلاقش از اینرو به اونرو میشه و درگیریهای خاصی با نیاز پیدا میکنه. درگیریهایی که از چند جهت بهشدت زندگی این دو نفر رو تحت تأثیر قرار میده.
خلاصه رمان ایسکا
روی هر کسی دست بگذارم، به راحتی جانش را فدا میکند؛ اما مشکی چشمانت در همان اولین دیدار، مرا فهماند که تواز آن، هر کسان نیستی و نخواهی بود. بر فرش بودم و افسوس که فکر میکردم بر عرشم.سماع صوفیانه ی سادگی نگاهت، مرا در خانقاه نبودنت گوشهگیر کرد.بیخضر، سالک شدم و فرو رفتم در زجر بی تو زیستن.من نیاز مشکات، از تو بینیازی را آموخته ام.
سوار ماشین که شدم گوشیم زنگ خورد، لبخند کمرنگی روی لبم نشست. بدون نگاه کردن به اسم طرف هم میدونستم که کی اونور خطه. موبایل رو از توی کیفم در آوردم و مثل همیشه، بدون سلام، جواب دادم: – تازه سوار ماشین شدم، یه ربع دیگه دم خونهتونم. و همزمان با این حرف، ماشین رو روشن کردم. جیغ صنم بلند بود و من که هنوز به تن صدای بلند و تیزش عادت نکرده بودم، موبایل رو کمی از گوشم فاصله دادم.