دانلود رمان آخرین غروب پاییز pdf از شبنم ا. ی با لینک مستقیم
دانلود رمان آخرین غروب پاییز pdf از شبنم ا. ی
دانلود رمان آخرین غروب پاییز از شبنم ا. ی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
باران زیبای ما تو ۱۶ سالگی از دوست پسرش باردار میشه و خانوادش مجبورش میکنن اون بچه رو سقط کنه و به زور شوهرش میدن شوهری که با یه صحنه سازی اونو بدنام تر میکنه و باعث میشه همه طردش کنن ولیییی..
خلاصه رمان آخرین غروب پاییز
روزها سریع گذشته بود که اصلا نفهمیدم که کی به این روز رسیدم و کی عید شد و گذشت. تازه هفت روز از عید گذشته و بردیا همه خانواده اشو به خط کرد و مادر بردیا برای خواستگاری به مامان زنگ زد و همه چی خیلی زود هماهنگ شد. اونقدر همه ی کارا سریع پیش رفت که فرصت فکر و استرس نداشتم!! بردیا شوق و شورش از من بیشتر بود و خنده از لبش نمی افتاد…
صدای زنگ آیفون اومد و از هول استکان توی دستم ، روی زمین افتاد و جیغ خفه ای کشیدم. مامان با هول گفت:چی بود؟ باران؟ وای مامان هول شدم استکان افتاد شکست. بابا درحالی که به سمت آیفون می رفت گفت: نچ زری برو کمکش کن جمع کنید. ارسلان پوزخندی زد و گفت: نیست که تجربه ی اولشه برای همین هول می شه خواستگار می بینه.
اصلا جوابی بهش ندادم و رو به مامان گفت:مامان نیا من خودم الان سریع جمعش می کنم…وای اینام اومدن. سریع جارو و خاک انداز برداشتم و با هول شیشه هارو جمع کردم و توی سطل آشغال ریختم و همزمان بابا در خونه رو باز کرد و صدای سلام علیکشون اومد. لباسامو توی تنم مرتب کردم و نفس بلندی کشیدم و به سمت در رفتم و کنار مامان به استقبالشون ایستادم.