داستان

دانلود کتاب سفرهای رویایی اثر هرمان هسه

دانلود رایگان کتاب سفرهای رویایی از هرمان هسه

دانلود کتاب سفرهای رویایی از هرمان هسه با لینک مستقیم

در مورد کتاب سفرهای رویایی بیشتر بدانیم :

در سال 1921 ناشر هرمان هسه وی را بر این داشت که بر گزیده ای از آثار و نوشته هایش را تهیه کند.

اما چون هسه خواندن آثار دوران بیست و دو ساله ادبی اش را به پایان رساند.

به این نتیجه هوشیارانه رسید که چیزی برای گزینش وجود نداشت.

ارزیابی آگاهانه و واقعی از استعداد و توانایی اش او را از توسل جستن ، حتی من باب مقایسه یا استادان بزرگ داستان سرایی ،

یعنی افرادی چون سروانتس ، داستایوفسکی و بالزاک بازداشت.

در مورد نویسنده سفرهای رویایی بیشتر بدانیم:

هِرمان هِسِه (به آلمانی: Hermann Hesse)

(زادهٔ ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ – درگذشتهٔ ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی)

ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوییسی و برندهٔ جایزهٔ نوبلِ سال ۱۹۴۶ در ادبیات.

وی در ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد.

پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت.

مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر «هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود.

کتاب‌خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود.

از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در هندوستان بودند، به جهان‌بینی و تفکرات فلسفی هند دست یافت.

او که از اوان جوانی دارای روحی حساس و ضربه‌پذیر بود،

در مقابل نابرابری‌های جامعه و تضاد درونی با پدر و مادرش، در سن پانزده‌سالگی از مدرسه کلیسائی

ماول‌برون(جایی که صحنه و فضای قرون وسطایی داستان او نارتسیس و گولدموند را فراهم آورد)

که بورس تحصیلی در رشته الهیات پروتستانتیسم را از آن داشت، فرار کرد.

بعد از فرار دچار افسردگی حادی شد که والدینش او را در بادبول تحت نظر جن گیر مدرنی قرار دادند

که سرانجام آن اقدام به خودکشی بود در نتیجه او را به آسایشگاه کودکان عقب افتاده ذهنی در اشتتن فرستادند

سپس در کانشتات یک دورهٔ یکسالهٔ را آغاز و چندی بعد در شهر کالو به کارآموزی در یک کارگاه ساعت‌سازی مخصوص

برج‌های کلیسا، مشغول و پس از اتمام این دوره در شهر توبینگن در رشته کتابفروشی به مدت سه سال،

(۱۸۹۵ – ۱۸۹۸ میلادی) به کارآموزی پرداخت.

سرگرمی دلخواه هسه در اوقات فراقت نقاشی و باغبانی بود.

خلاصه ی کتاب

شکم های سفید رنگ کاملا فرورفته شان مثل نوار باریک شده بود و دنده هایشان به طرز رقت انگیزی از سینه هایشان بیرون زده بود.

و دهانشان خشک و چشم هایشان فراخ و نومید بود.

آن ها تا ژرفای یوراپیش رفتند، در دومین روز برهیی را کشتند.

و در سومین روز سگی و مرغی.

روستاییان خشمگین از هر سوی به پاخواستند.

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

به صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا