دانلود رمان زنانه pdf از یسنا فتاحیان با لینک مستقیم
دانلود رمان زنانه pdf از یسنا فتاحیان
دانلود رمان زنانه از یسنا فتاحیان با فرمت pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
عاشقانهای فرو رفته در هالهی شیشه… زندگی کمی زیباتر میشد اگر او میماند! اگر او میماند الان هر سه کنار هم بودند! آغاز از او شروع میشود! اویی که به ظاهر زنی محکم است و یک سوپر مدلینگ پُر آوازه اما در درون پر از چینیهای بند زده و دل چرکین از بازیهای روزگار! او بعد از شش سال برمیگردد برای پس گرفتن حس ناب پشتوانه داشتن… اویی که طرد شده است برمیگردد برای به دست آوردن… میآید امانتیاش را پس بگیرد، امانتی به مساحت کف دستش درست تمام قلبش را که سالهاست آن را جا گذاشته است..
خلاصه رمان زنانه
نگاهم به قامت بلند هیراد بود که به انتظارم ایستاده بود. چشم از بید مجنون های دوست داشتنی باغ گرفته بودم و پس می زدم یک به یک خاطره ها را و مسیرم را ادامه می دادم به سمت هیراد و لبخند سنجاق شده روی لب هایش و چشم های گیرایی که در یک نگاه دل ایلماه را برده بود. رو به رویش که ایستادم، تنها چیزی که حس کردم حل شدن در عطر خوش آغوشش بود و این نا پرهیزی ها زیادی بود، برای هیراد!
زمزمه کرد زیر گوشم. خوش اومدی. خوش آمدش، به قدر تمام دعواهای کودکی هایمان دروغ بود، به همان اندازه کوچک! خواستم همچو خودش رفتار کنم؛ خواستم بگویم ممنون، ممنون که به انتظارم ایستادی اما در دهانم نچرخید چون اطمینان داشتم هیچ کس داخل آن عمارت منتظر آمدن من نیست. هیچ کس!
دست پشت کمرم گذاشت و در را برایم گشود و من قدم گذاشتم و بعد از سال ها بازگشته بودم؛ گرچه کسی انتظارم را نمیکشید. تزئیناتی که سراسر عمارت را پر کرده بود و بادکنک های از سقف و کف آویزان و کاغذهای رنگی را از نظر گذراندم. اولین کسی که به طرفم پرواز کرد مامان بود. مامان زیادی دل نازک من! به طرفش خم شدم تا بهتر به آغوشم بکشد. با صدای پر بغض زیر گوشم خوش آمدگویی سر داد..