دانلود رمان ناجی مرداب PDF از لادن دماوندی با لینک مستقیم
دانلود رمان ناجی مرداب PDF از لادن دماوندی
دانلود رمان ناجی مرداب از لادن دماوندی با فرمت های PDF، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ناجی مرداب داستان دریاست. دختری از جنس نیلوفر در اسارت یک مرداب بی رحم. برای رهایی ماهی میشود… فرار میکند و به آغوش دریا میرسد. درست لحظه ای که از عشق و آرامش سرشار است ؛ دریاهم طوفان میگیرد… پسش میزند.
خلاصه رمان ناجی مرداب
تن خسته از تمرين های سنگين و پی در پی ام نياز شديدی به استراحت داشت .تصميم داشتم هر چه سريع تر به خانه برگردم.به خاطر همين مثل هميشه
دوش کوتاهی گرفتم تا بوی کلر از تنم برود. حوله را روی دوشم انداختم و جلوی ايينه قدی ايستادم. سشوار وصل شده به ديوار را روی موهای مشکی براق شده از اب گرفتم. موهای کوتاهم با کمی باد گرم سريع خشک شد. دستی به چشمان سرخم کشيدم.
بعد اين همه سال هنوز به اب استخر حساسيت داشت. وسايلم را از صندوق تحويل گرفتم و نگاهی به صفحه گوشی ام انداختم. چند بار تماس بی پاسخ از سمت پدرم داشتم. با خواندن پيامی که برايم فرستاده بود، خستگی در تنم چند برابر شد.. بعد تمرينت، بيا بنگاه. مسير نيم ساعته از باشگاه تا پونك را يك ربعه رسيدم .با اين وجود ميدانستم كه مورد حمله سرزنش هاي پدر قرار ميگيرم. از ماشين پياده شدم و با قدم هاي بلندم خود را به بنگاه رساندم.
پدرم كه مشغول نوشتن بود با صداي سلامم سر
بلند كرد. سلام و عليك!چه عجب تشريف اورديد.فك كنم… چند باري به گوشيت زنگ زدم پدر بيامرزي.من كه از قبل اماده تمام حرف هايش بودم لبخندي زدم و به اداي احترام دست روي چشمم گذاشتم نوكر حاجي سعادتي هم هستيم.تمرين ها طول كشيد.الان در خدمتم. با اشاره اي كه به صندلي كرد، تازه متوجه دختر جواني شدم كه انجا نشسته بود.