رمان عاشقانه

دانلود رمان شعله های سوزان pdf از مریم پیروند با لینک مستقیم

دانلود رمان شعله های سوزان pdf از مریم پیروند

دانلود رمان شعله های سوزان از مریم پیروند با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

صبا دختر زیبایی که عاشقانه شوهرش رو دوست داره اما از عشق پنهانیه برادرشوهرش نسبت به خودش خبر نداره تا اینکه براثر یه سری اتفاقات و برملا شدن خیانت کثیف شوهرش به برادرشوهرش پناه میاره تا ازش درخواست کمک کنه اما بینشون اتفاقاتی صورت میگیره که صبا متوجه میشه تموم این مدت هورام عاشقش بوده و همین باعث دامن زدن به عشقی بزرگ و ممنوعه بین هر دوشون میشه که صبا قصد داره با رابطه با برادرشوهرش خیانت شوهرش رو تلافی کنه …

خلاصه رمان شعله های سوزان

مسیر استخر تا خونه رو طی میکردم، خیلی راه نبود معمولا این مسیر رو همیشه پیاده میرفتم و بر میگشتم ،کیف وسایلم رو تو دستم جابجا کردم که گوشیه موبایلم زنگ خورد … گوشی رو از جیب مانتوم بیرون کشیدم که با دیدن اسم هورام روی صفحه ی گوشی لبخندی روی لبم نشست … تماس رو برقرار کردم ، لبخندم طوری بود که فرد پشت خط میتونست محسوس وار اونو احساس کنه … بله هورام ؟ … صدای گرمش توی گوشی پیچید:

هورام: سلام بر بانوی زیبا، کجایی ؟ … لبخندم وسیع تر شد و با لحن شیرین تری گفتم : لوس بازی در نیار بهت نمیاد … بیرونم چطور ؟ … هورام : من نزدیکای خونتونم صبا … سریع و با عجله گفت : ببین صبا الان هرجا هستی بمون همونجا، میرسم بهت ، میخوام باهم بریم بیرون؟ … وسط کوچه ایستادم و با مکث گفتم : بیرون ؟ الان؟ … هورام : آره، ببین میخوام برم واسه مامان یه چیزی بخرم من که سلیقه ی زنارو خوب بلد نیستم … گفتم تو هم بیای همراهم باشی حداقل از تو کمک بگیرم

وارفته گفتم : باشه ولی میزاشتی برم خونه لااقل یه لباس مرتب تر میپوشدم … آروم گفت : ای بابا سخت نگیر،تو گونی هم بپوشی بهت میاد ،یه جا بمون اومدم … باشه فقط من این کوچه ی بغلی خونم، هورام ؟ … جا … بله ؟ … با ذوق گفتم : اول بستنی؟ … هورام با خنده گفت : تو تازه از استخر اومدی ،دلت خوشه میری ورزش ؟ … خندیدم و گفتم : ورزش و ول کن، بستنی رو بچسب، تو بیا زود باش … خندیدو گفت : نزدیکم شکمو، تا یه دقیقه ی دیگه پیشتم … تماس رو قطع کردیم ، زیر سایه ی یه درخت کنار خیابون ایستادم که …

اطلاعات رمان شعله های سوزان

نام رمان : شعله های سوزان
نویسنده رمان : مریم پیروند
ژانر رمان : عاشقانه
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 1844
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا