دانلود رمان معشوقه رئیس pdf از فاطمه صالحی با لینک مستقیم

دانلود رمان معشوقه رئیس از فاطمه صالحی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

من مسیحم! یه مرد خشک که با هیچ احساسی بجز خشم و نفرت آشنا نیست! اما یه روز توی باندم به یه جاسوس بر‌می‌خورم! یه دختر ظریف و ترسو که زیادی برای جاسوسی از من تازه کاره خواستم بکشمش…تاوان خیانت به مسیح همینه.اما وسوسه لب‌های سرخش اونم درست وقتی که از ترس زیرم می‌لرزید، منصرفم کرد. عذابش دادم…با هم‌ خوابگی… اما تاوانش رو دادم…بالاخره منم تاوان کارهام رو دادم! من عاشق شدم…

خلاصه رمان معشوقه رئیس

مسیح سرد گفت : من نگفتم دوستت دارم! زود هم تصمیم بگیر انقدر بحث رو کش نده.کاری نکن که خودم مجبورت کنم! مایوس و ناامید بهش نگا کردم.
باورم نمیشد این آدم مسیحه. هیچ وقت همچین رفتاری نداشت.شایدم داشت و من چشمام رو بسته بودم نمی دیدم. فکر می کردم عاشقمه که اینهمه جلز ولز میکنه ولی معلوم نیست دوباره چه نقشه ای تو سرشه.

وگرنه هیچ عاشقی با معشوقش اینجوری رفتار نمیکنه. از حرص و عصبانیت حالم داشت بد میشد.
حالت تهوع و سردرد ولم نمی کرد.انگار در حال مرگ بودم. با تمام توانی که برام مونده بود گفتم : من شکنجه رو ترجیح میدم. پاهام سست شد و خواستم بیوفتم که مسیح گرفتتم. با حرص گفت : خیلی ابله و احمقی دختره ی سرتق.دلم میخواست جوابش رو بدم ولی توانش رو نداشتم.

چشمام داشت بسته میشد و دیگه چیزی نمی شنیدم.
نرمی تخت رو که حس کردم به خواب رفتم.(مسیح) دختره خنگ انقدر حرص خورد آخرش غش کرد افتاد بغلم.‌به دکترم زنگ زدم و خواستم بیاد اینجا.کنار برکه نشستم و دست تو موهاش کردم.اخه چرا با من ازدواج نمیکنه… نمی دونم چرا دلایلش برام منطقی نیست. اصلا درکش نمیکنم. تو فیلم ها همیشه شخصیت منفی هارو دوست داره ولی تو زندگی واقعی اصلا نمیخواد ریخت من رو ببینه چه برسه به دوست داشتن.