دانلود رمان بازیگر
تومان20,000
دانلود رمان بازیگر از رویا رستمی با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان بازیگر
از مهمانی های شلوغ خوشش نمی آمد … اما وقتی دعوتش می کردند، زبانش نمی چرخید نه بگوید … نه اینکه نه گفتن بلد نباشد ها … نه اصلا! فقط نمی خواست در مهمانی هایی که به مناسبت فروش فیلم یا پایان فیلم راه می انداختند جا بماند … این گونه شانس مواجهه با کارهای جدید و تهیه کننده های بیشتر را داشت … اما الان زیاده روی آریو روی مخش بود!
آنقدر تا خرخره خورده بود که حتی تعادل هم بزور بود … مردیکه احمق! می خواست چه چیز را نشان دهد؟ از رو صندلی بلند شد … به سمتش رفت … باید یکی جلوی زیاده رویش را می گرفت … کنارش ایستاد … دست رو شانه اش گذاشت و گفت: بسه دیگه، چقدر جا دار لعنتی! … آریو بی تعادل، با چشمانی خمار نگاه کرد … لبخند که بی شباهت به پوزخند نبود رو لب آورد و گفت: تو چرا اینقد خوشگلی دختر؟ تپش نگاهش کرد … اصلا حالش خوش نبود!
بیا ببرمت خونه ات ، حالت خوش نیست … آریو دستانش را باز کرد و گفت: دیگه بهتر از من؟ تپش زیر بغلش دست برد و گفت: بلندشو، باید بریم … آریو با صدای کش دار گفت: کجا؟ تازه سر شبه! زور زد … سنگین بود … آنقدر سنگین که کمرش زیر وزن تن آریو خم شد …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.