دانلود رمان عشق دوم
دانلود رمان پسر عشق دوم با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان عشق دوم
با تعجب به مهسا نگاه کردم:-حتما خیاالتی شدی مهسا… کی میاد مارو تعقیب کنه؟دوباره به ماشین سیاه رنگی که شیشه های دودی و مرموزی داشت نگاه کردم، به هیچ عنوان تو ذهنمنمی گنجید که بخوان تعقیبمون کنن.مهسا: نمیدونم… اصال حس خوبی به این ماشین ندارم. از وقتی از مدرسه در اومدیم حواسم هست که دنبالمونه
چشم از مهسا برداشتم و دوباره به ماشین مرموز نگاه کردم، شک و بد دلی مهسا به من هم سرایت کرد، دلشوره به جانم افتاد. اب دهنم رو قورت دادم و با ترس دست مهسارو گرفتم: -ولش کن…بیا زودتر بریم خونه.قبول کرد و اینبار هردو شروع کردیم به دوئیدن. قلبم بی امان تو سینه ام می زد. من دختر ترسوییبودم که از سایه خودمم می ترسیدم. مهسا با این حرفش بد ترسی به دلم انداخته بود… مثل روزنامهای که هفته پیش در مورد اسید پاشی بروی زن جوانی رو گزارش نوشته بود و تنها موردش هم زیباییش ذکر کرده بود و جنون فرد مجرم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.