دانلود رمان کیا

دانلود رمان کیا از مهسا نجف پور pdf لینک مستقیم

خلاصه رمان کیا

خب طعم چشید شدن تجاوز و تعرض برای بسیاری از دختران جهان هستی اتفاق افتاده است که وحشتی را برای آنها در برگرفته است و نمی توانند آن را معالجه کنند.

دخترک داستان ما هم نیز، مورد تعرض قرار گرفته و به اون دست درازی شده.

چندین سال هست که از اون اتفاق میگذره و دوست برادر این دختر خانم قصه ی ما قراره که با یکسری روش های خودش، بتونه که دختر رو معالجه کنه.

این شیوه ها و علاج این نوع درد رو با هم میخونیم.

کمی بخوانیم با هم:

پشت پنجره‌ی اتاقم ایستاده بودم و دست به سینه، کوچه‌ی خلوتمان را نگاه می‌کردم.

ساعت از ۱۲ گذشته بود و در آن وقت شب تنها جنبنده ای که در کوچه پرسه میزد گربه‌ی سیاه رنگی بود که طول و عرض کوچه را بی هدف طی می‌کرد. نمی‌دانم گوشه‌ی دیوار در آن تاریکی چه چیزی پیدا کرد که با سرعت به سمتش رفت.

چشم ریز کردم و دقیق تر نگاه کردم، یک لحظه حس کردم سایه‌ی شخصی را دیدم که خودش را عقب کشید و در تاریکی محو شد.

صدای زنگ موبایلم اجازه نداد بیشتر از چند ثانیه درگیر آن سایه‌ نامعلوم شوم. نام کیا روی صفحه روشن و خاموش میشد. قبل از جواب دادن در اتاقم را چک کردم مطمئن که شدم بسته است روی صندلی جلوی میز آرایش نشستم و تماس را وصل کردم.

-الو؟ كيا؟ -جان کیا؟ سلام عزیزم -سلام خوبی؟

-مگه میشه تو رو ندید و خوب بود؟

. تو خوبی؟ همه چیز خوب پیش میره اونجا؟

تا سر زبانم آمد که قضیه‌ی مزاحم تلفنی ام، صحبت مشکوک مسعود و آن سایه‌‌‌ی روی دیوار را برایش تعریف کنم اما نتوانستم باخود گفتم او که کیلومتر ها از من دور است گفتن این حرف ها فقط باعث دل نگرانی اش می‌شود. -همه چیز خوبه. امشب تو شیفت نداشتی؟ -داشتم بیمارستانم انرژیم ته کشیده بود زنگ زدم شارژ شم‌. ریز خندیدم و طره ای از …