دانلود رمان اقدس پلنگ
تومان20,000
دانلود رمان اقدس پلنگ از مریم چاهی با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان اقدس پلنگ
اگر بخواهید کشور پهناور ایران را یک گربه تصور کنید من در سوراخ گوش این گربه جان، چشم به جهان گشودم . کافیست دستتان را مستقیم در گوش راستش فرو کنید به شهر خوی و دهستان چورس می رسید. نام مرا اقدس گذاشتند. این هدیه گرانبها را در یک کشمکش خانوادگی بین پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها، عمه ها و خاله ها، عمو ها و دایی ها، پدر و مادر بالاخره عمه پدرم که از وقتی یادم می آید پیر بود و هرچه من بزرگتر شدم همچنان پیر بود بر من نهاد.
هنوز نمی دانم وقتی پیشنهاد داد این نوزاد بخت برگشته را اقدس صدا بزنید چگونه تلفظش کرد؟ عمه خاتون که می گفت: “اقدس” بی اختیار دندان های مصنوعی اش همراه با تف فراوان بیرون می افتاد و صحنه حال بهم زنی راه می انداخت. می گویند عمه بهجت گفت می خواهد نام تو را انتخاب کند، راست و دروغش با خودشان، ولی من که ندیدم حتی یک بار بتواند بگوید: “اقدس”!
هر که پیشنهاد داد دستش درد نکند فقط نمی فهمم چطور دلش آمد وقتی نام همسن و سال های مرا پوپک، نیلسا یا فریال می گذاشتند این پیشکش را تقدیم قدم نورسیده ام کرد؟ نه بازیگوش بودم و نه آرام… لال مادرزاد بودم. از دیوار صدا در می آمد از لب های بی رنگ و روی من اکسیژن هم به سختی رفت و آمد می کرد. بار اولی که حرف زدم مادرم آنقدر خودش را زد و گریه کرد که من ترسیدم و تا چند ماه دیگر منتظرشان گذاشتم. بیچاره ها فکر می کردند در تکلم مشکل دارم. مرا به تهران نزد پزشکی حاذق آوردند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.