دانلود رمان فصل های نخوانده عشق

دانلود رمان فصل های نخوانده عشق از سنا قیصری پاک با لینک مستقیم

خلاصه رمان فصل های نخوانده عشق

راه های نرفته ی بسیاری داریم درسته؟

یک رازهایی وجود دارند که نادانسته هستند مگر نه؟

البته که زندگی هم کتابی است که فصل های ناخوانده بسیار دارد. ولی…

نگو تا کی؟

نگو چند؟

فقط کافیست که کتاب را ورق بزنی و گام برداری…

خواهی دید که زندگی بر چکاد عشق غوطه ور خواهد شد و روزی گل خواهد داد.

کمی بخوانیم با هم:

صدای تینا مثل همیشه آرام آرام در گوشش محوشد. افکارش صدای بلندتری داشتند. افکاری که چندان هم مهم نبود اما مهمتر از تینا و دوستانش بودند. به خانه ای فکر کرد که در منطقه بیست تهران خریداری کرده بود. همان آلونکی که مادرش با دیدنش با اکراه گفته مبارکش باشد انشالله بعدا

یکی بهترش را می‌خرد آن آلونک حاصل دسترنج دوازده سال کار کردن مداومش .بود با خرد خرد پس انداز کردند با شرکت در قرعه کشی‌‌‌های خانوادگی و همسایگی، اما خواهری داشت ۱ ،۱۹ ساله که از دو واحد آپارتمان در میر داماد صحبت میکرد از ماشین چند میلیاردی حرف میزد از تولد و شراکت دوست

و آشناهای کله گنده ای می‌گفت که او محال بود در زندگیش به طور اتفاقی هم که شده گذرش به گذر آنها بیفتد تفاوتشان زیاد بود از زمین تا آسمان از عرش تا فرش. به خاطر همین تفاوت ها بود که: پدرش رفت به امان خدا رهایشان کرد. زن و سه فرزندش را فروخت به ماشین های چند میلیاردی به

واحدهای آپارتمان میردامادها به ویلاهای شمال و جنوب به تا کت و شلوارهای گران قیمت به خانه ای که خانه نبود عمارتی بود وسط بهشت. تینا دختر همان پدر بود او هم پدری که در موبایل تینا شماره اش به اسم ددی سیو شده و در موبایل او هیچ نامی نداشت. چیزهای به یاد داشت از روزهایی ‌که …