دانلود رمان اجازه هست برایت بمیرم
دانلود رمان اجازه هست برایت بمیرم از شیما آبیان با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان اجازه هست برایت بمیرم
سکوت کردم و ب صورتش زل زدم،پيشونى اش رو بادست پاک کردوگفت:شوهرت بهت تهمت زد!هنوز توشوك حرف فرهادبودم.بدجورنقطه ضعفم رونشونه گرفته بود.وکیل با عصبانیت بهمنگا کرد وگفت : نکنه تو..باخشم بهش نگا کردم و گفت:چی درباره ام فكركردين؟!سرشو پايين انداخت و گفت:حالتت برام عجیب بود!انگار خودتم قبول داشتی حرفش رو!دستم رو روی شکمم که حالا بالا اومده بودگذاشتم
و گفتم:باید یه چیزی رو بهتون بگم__ اینجا بمون با قاضی حرف میزنم و میام!روی اولین صندلی نشستم.فرهاد باهمون ژست همیشگی و پوزخند مسخره اش از اتاق خارج شد.عينكش رو روی چشماش گذاشت و روبه روم ايستادو گفت:سرت و به باددادی! میدونی ثابت بشه ون بچه ازمن نیست ، ميتونم حكم سنگسارتم بگيرم.بدون اینکه نگاش کنم ، پوزخندى زدم و گفتم:خیلی نامردی .بى غيرت !من زنتم ! توباعث اون اتفاقی! اما الان بمن تهمت میزنی!__ توشروع کردی خانومی! الانم بکش ! اگهمثل یه زن خوب سرزندگیت میشستى و فضولی نمیکردی و حرف مامان جونت رو گوش نمیدادی الان این اتفاقات نميفتاد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.