کتاب کارآگاهی

دانلود کتاب چشم بندی اثر آگاتا کریستی

دانلود رایگان کتاب چشم بندی از آگاتا کریستی

دانلود کتاب چشم بندی از آگاتا کریستی با لینک مستقیم

در مورد کتاب چشم بندی بیشتر بدانیم :

کتاب چشم بندی، رمانی نوشته ی آگاتا کریستی است که اولین بار در سال 1952 چاپ شد.

خانم مارپل به هنگام ملاقات با یکی از دوستانش در یک مرکز بازپروری مجرمین به نام «استونی گیتس»، خطر را در کمین احساس می کند.

نگرانی های او زمانی رنگ واقعیت به خود می گیرد که فردی به مدیر مرکز شلیک می کند.

اگرچه مدیر آسیبی نمی بیند اما ملاقات کننده ای اسرارآمیز، به اندازه ی او خوش شانس نیست و در همان زمان، در بخشی دیگر از ساختمان با شلیک گلوله از پا درمی آید.

آیا این همزمانی تنها یک اتفاق بوده است؟ خانم مارپل اصلا اینگونه فکر نمی کند.

این کارآگاه توانا و تیزبین حالا باید تمام هوش و ذکاوت خود را به کار گیرد تا گره ی معمای ملاقات آن شخص غریبه و البته به قتل رسیدن او را باز کند.

در مورد نویسنده کتاب چشم بندی بیشتر بدانیم:

آگاتا کریستی(۱۹۷۶- ۱۸۹۰)، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی است.

او با نام مستعار مری وستماکوت داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌، ولی شهرتش بیش‌تر به‌خاطر ۶۶ رمان جنایی‌ اش است.

داستان‌های آگاتا کریستی، به‌خصوص آن دسته که در مورد ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند

نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند

بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستان‌ های جنایی کوشیده‌اند نیز معرفی و مطرح کرد.

آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروش‌ترین نویسندگان کتاب در تمام دوران‌ها و مقام دوم بعد از ویلیام شکسپیر در میان پرفروش‌ترین نویسندگان در هر زمینه‌ای را به خود اختصاص داده‌ است.

تخمین زده شده‌است که یک میلیارد از کتابهای او به زبان اصلی و یک میلیارد دیگر در ترجمه‌های گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیده‌ است.

خلاصه ی کتاب

خانم وان رایدوک جلوی آینه کنار رفت.

آه کشید و زیر لب گفت: خب. این خوب است نظرت چیه. جین؟

خانم مارپل نگاهی به پیراهن مارک لانوانللی انداخت و گفت: قشنگ است. خانم وان رایدوک گفت: مشکلی ندارد درش بیار استفانی.

دستهایش را بالا گرفت و استفانی که خدمتکار مسنی بود با موهای سفید و صورت زرد و نحیف.

خانم وان رایدوک با لباس ساتن صورتی جلوی آینه ایستاده بود.

پوست صورتش در نتیجه ی ماساژهای مداوم و زیر لایه ای از پودر و کرم و این چیزها از دور دخترانه به نظر می رسید.

موهای آراسته اش بیشتر از آنکه به خاکستری بزند به کبودی می زد.

تصور اینکه خانم رایدوک در حالت طبیعی چه قیافه ای دارد.

دشوار و بلکه غیر ممکن بود. از پول خرج کردن برای قیافه اش

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

در صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا