رمان

دانلود کتاب هویت اثر میلان کوندرا

دانلود رایگان کتاب هویت از میلان کوندرا

دانلود کتاب هویت از میلان کوندرا با لینک مستقیم

در مورد کتاب هویت بیشتر بدانیم :

رمان هویت (Identity) وضعیت انسان معاصر را مورد بررسی قرار می‌دهد

و آشفتگی‌‌هایی که بر روح و جان انسان سایه انداخته است را به تصویر می‌کشد.

شخصیت‌های اصلی این کتاب از روند تغییرات جهان راضی نیستند،

دائما از این تغییرات فرار می‌کنند، حسرت سنت‌های گذشته‌ و ازدست‌رفته را می‌خورند

و از این سرخوردگی‌ها به عشق پناه می‌آورند؛ عشقی که مایه‌ی افتخار آن‌هاست

و هویت‌شان را بازتعریف می‌کند. درون‌مایه‌ی این کتاب داستانی که لایه‌های روان‌شناختی را بررسی می‌کند،

سرگشتگی‌ انسان‌هاست. میلان کوندرا در رمان هویت سعی کرده است

قدرت تفکر را در ما بیدار کند؛ پس بهتر است با تتتتامل بیشتری آن‌را بخوانیم.

او با صراحت هرچه تمام به سراغ روح انسان می‌رود و تمام پیچ و خم‌های آن‌را به خواننده نشان می‌دهد.

در مورد نویسنده هویت بیشتر بدانیم:

میلان کوندِرا (به چکی: Milan Kundera) (زاده ۱ آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی) نویسنده اهل چک است

که از سال ۱۹۷۵ (میلادی) به فرانسه تبعید شد و در سال ۱۹۸۱ (میلادی) به تابعیت آن کشور درآمد.

او خود را نویسنده‌ای فرانسوی می‌داند

و پس از نوشتن جاودانگی به زبان چکی در دهه ۱۹۹۰ (میلادی) کوشش و دقت می‌کند

که واسطه مترجم را حذف کند و مستقیماً به فرانسه بنویسد.

یکی از بهترین آثار کوندرا سَبُکیِ تحمل‌ناپذیر هستی است.

پیش از انقلاب مخملی در چکسلواکی ۱۹۸۹، حکومت کمونیستی کتاب‌های وی را در چک ممنوع کرد.

او کمتر با رسانه‌ها گفتگو می‌کند.

میلان کوندرا تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات بوده‌ است.

خانوادهٔ او از طبقهٔ اجتماعی متوسط و با فرهنگ بالایی بودند.

پدرش، لودویک کوندرا، نوازنده پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود

و بین سال‌های ۱۹۴۸ (میلادی) تا ۱۹۶۱ (میلادی) ریاست آکادمی موسیقی برنو را برعهده داشت.

علاقه کوندرا به موسیقی در بسیاری از آثار او به‌ویژه رمان شوخی پیداست.

میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد

و در ۱۸ سالگی پس از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۷ (میلادی) به اتحادیه جوانان حزب کمونیست چکسلواکی پیوست.

خلاصه ی کتاب

راوی رمان هویت دانای کل است و داستان آن در مورد‌ی دو شخصیت با نام‌های شانتال و ژان‌مارک است

که عاشق و شیفته‌ی یکدیگر هستند. شانتال زن زیبایی است

و ژان مارک زیبایی او را می‌ستاید؛ به اندازه‌ای که امید زندگی و دلیل نفس کشیدنش را مدیون حضور شانتال می‌داند

و شانتال معتقد است با همان نگاه اول شیفته‌ی ژاک مارک شده است.

آن‌ها برای فرار از شرایطی که دارند، به هم پناه می‌آورند. تا این‌که سوء‌تفاهمی بزرگ بر زندگی آرام‌شان سایه می‌اندازد.

این سوء‌تفاهم با یک جمله‌ی نا‌دانسته از زبان شانتال شروع می‌شود:

«مرد‌ها دیگر برای دیدن من سر برنمی‌گردانند».

ژان‌مارک با شنیدن این جمله ناراحت می‌شود و یادش می‌آید

که شانتال چهار ‌سال از او بزرگ‌تر است. جمله‌ی شانتال حسادتش را بر‌می‌انگیزد

و احساس می‌کند شانتال نگران دوران پیری است.

ژان‌مارک آن‌قدر تحت تاثیر این حرف و تلقین‌های ذهنی‌اش قرار می‌گیرد که تلاش می‌ کند

لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.

به درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .

اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا