رمان اجتماعیرمان عاشقانه

دانلود رمان کژال pdf از ماندانا معینی با لینک مستقیم

دانلود رمان گژال pdf از ماندانا معینی

دانلود رمان کژال از ماندانا معینی با فرمت pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

گاهی وقتا انقدر از دستش لجم می گرفت که دلم میخواست برم تو اتاقش و همه چیز رو بهم بریزم! هر چند می دونستم که بمحض رسیدن در عرض چند دقیقه همه چی بر میگرده سرجاش! تا اونجا که می تونست سعی میکرد که کمتر بخنده شوخی کم میکرد! تا اون موقع هم یادم نمی اومد که حتی یه بار هم با من دعوا کرده باشه یا سرم داد زده باشه! حتی یه دفعه که تو دوران دبیرستان از یه درس نمره کم آورده بودم و خسرو باهام تقویتی کار میکرد، برای این که سربسرش بذارم، یه مسئله رو هی غلط حل کردم! شاید ده بار! هر چی بهم یاد می داد بازم من مخصوصا غلط حل میکردم! می دونین عکس العملش چی بود؟ فقط گفت: وقتی ده بار یک چیزی رو یاد نگرفتی، باید حتما برای یازهمین بار امتحانش کنی! یعنی در واقع منو از رو برد و با خجالت مسئله رو درست حل کردم!

خلاصه رمان کژال

اين مسئله خسرو رو هم ناراحت کرده بود! احساس ميکردم که خيلي دلش ميخواد در اين مورد باهام صحبت کنه اما خسرو خود دار تر از اين حرفا بود! ايده هاش رو هم مي دونستم چه جوريه! هميشه بطرف مقابلش اعتماد به نفس مي داد! جوري با آدم برخورد ميکرد که به آدم احساس بودن دست مي داد! هر وقت که مثلا ازش راهنمايي مي خواستم طوري عمل ميکرد که دست آخر حس ميکردم که خودم به اون نتيجه رسيدم و بهترين راه حل به فکرخودم رسيده!

از اين اخلاقش واقعا لذت مي بردم! شايد اگر اين قرار و عهد اجباري در ميون نبود، خسرو کسي بود که من براي همسري انتخابش ميکردم! ليلا صميمي ترين دوستم بود. دختر خوشگلي نبود اما خيلي مهربون و بانمک! هميشه هم مي گفت که دلش ميخواد شبيه من باشه!

حالا يا تعريف از خود حسابش مي کنين يا نه اما من طبق گفته دوستام و به استناد رجوع خواستگارهاي نسبتا زياد و پلکيدن پسراي دانشکده دور و ورم، دختر قشنگي بودم! البته خودم اين موضوع رو مي دونستم و خيلي هم ازش لذت ميبرم اما هميشه وقتي کسي ازم تعريف ميکرد، با گفتن جملات چشم شما منو قشنگ مي بينه و شما لطف داريد و اين چيزا، اظهار فروتني ميکردم!

اطلاعات رمان رمان کژال

نام رمان : رمان کژال
نویسنده رمان : ماندانا معینی
ژانر رمان : عاشقانه_اجتماعی
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 165
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا