دانلود رمان با قلب تو میتپم pdf از افسانه نادریان با لینک مستقیم

دانلود رمان با قلب تو میتپم از افسانه نادریان با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان درباره ی خواهر و برادری به اسم زهرا و منصور هستش که در محله ی خودشون با خواهر برادری به اسم آرش و شیدا آشنا می شوند.زهرا بعد از ورود به دانشگاه دلباخته ی یکی از دانشجوها می شود و …

خلاصه رمان با قلب تو میتپم

حالا من اینجام در ميان یك اتاق كه چهار دیوار داره و یك پنجره . بيرونابرها مدام گریه مي كنن و من احساس خفگي و زنداني بودن دارم . جایي كه هميشه آزاد بودم حالا تبدیل به یه زندان شده چون تو بيرون از اون هستي.دست و پامو با یه زنجير به دیوار بسته ان . زندانيم كرده اند. مي خواهم بروم ، آزاد شوم ، از قفس رها شوم. بيرون زیر بارون چشمامو مي بندم وشویندگي بار سنگين غمو از گوشه چشمم حس مي كنم .

بالاخره تو ميآیي وجودتو حس مي كنم شعله احساس در قلبم آزادیمو برمي گردونه لباس سيفد وبلندي تن است. با تمام وجود روي یك پل ایستاده ام . آنقدر بزرگ و غير قابل باوره كه فكر مي كنم اصلا معلوم نيست تا كجا ادامه پيدا كرده شاید تا آخردنيا . صداي آب رو زیر پام زیر پایه هاي محكم پل مي شنوم یك رودخونه كه آرامشو به قلبم و روشني رو به نگاهم هدیه مي كنه نسيم موها مونوازش مي كنه و كنار گوشم مي گه : اصلا نترس چيزي در انتظارته كه سال هاآرزوي دیدارشو داشتي همون كه آزادي رو بهت هدیه كرد .

ميگم: ولي من تنهام و همه جا تاریك و سرده ميگه: من با توام تو نفس هات البالي موهات خوابيدم صداي نوازش آب رو مي شنوم كه ميگه : من با توام تنهات نمي ذارم . ميگم: تو كه سردي از جنس یخ نكنه منو با خودت ببري . ميگه: من پاكم همه زشتي ها رو مي شورم و مي برم به جز زیبایي احساس تو رو من روشني دل توام نور اميد قلب سرد و قندیل بسته ات من خود عشقم حس نرمي خاك زیر پاهاي برهنه ام چه لذتي داره خنكي اش قلبمو نوازش مي ده زیر پام صدا مي كنه : فراموشم كردي ؟ ميگم: مگه مي تونم فراموش كنم ؟ من از توام از جنس تو