دانلود رمان عمارت PDF از الناز محمدی با لینک مستقیم
دانلود رمان عمارت PDF از الناز محمدی
دانلود رمان عمارت از الناز محمدی با فرمت های PDF، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دست به کمر میان دالان کوچک راه میرفت وتصاویر ریز و درشتی را که روی دیوارپوشهای چرم و سه بعدی قاب گرفته شده بود؛تماشا میکرد. با اینکه سامیار سالها بود این آتلیه را داشتو اسم و رسم خوبی به هم زده بود اما کمتر پیش آمده بود که اینجا بیایند و محل کارش را از نزدیک ببینند.چند باری هم که میخواستند ازشان عکس بیاندازد؛ توی باغ و خانه کارشان را راه میانداخت.همیشه سرش غر میزدند که اگر آنچه میخواهیم نشود؛
خلاصه رمان عمارت
خودش میداند وغرغرهایشان!اما با لبخند و فوت سخنوریاش که هیچ کس نمیدانست چطوری دورهاش رادیده و قابلیتش اینقدر بالاست؛قانعشان میکرد که بهترین عکس مال آنها خواهد بود. انصافا هم همان میشد.جایی برای غر زدن باقی نمیماند.فقط یکبار رُزا از حرصش گفت دماغش بزرگ افتاده و باید درستش میکرده.همانجا بود که سمیر با خنده گفت “دماغ تورو باید جراح زیبایی درست کنه.