رمان خارجیرمان عاشقانهرمان فانتزیرمان معماییرمان هیجانی

دانلود رمان گریز از آلفا pdf از aileen_erin با لینک مستقیم

دانلود رمان گریز از آلفا pdf از aileen_erin

دانلود رمان من گریز از آلفا از aileen_erin با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

تسا مک‌کید هفده ساله بعد از ورود غیرمنتظره‌اش به دنیای گرگینه‌ها، ماجراهای زیادی رو پشت سر گذاشت؛ اما هنوزم چیزی هست که تسا به شدت باهاش درگیره و اون چیزی نیست جز تبدیل شدن به یه گرگ کامل. درحال حاضر تسا تا جایی که میتونه از موضوع تغییر شکل دادن به یه موجود چهارپای پشمالو، فرار میکنه. خوشبختانه جفت تسا، داستین لوران، حواسش به تسا هست و تمام سعی خودشو میکنه که پریشونی جفتش رو از بین ببره.وقتی تسا بهترین دوستش، مردیت، رو بیهوش تو حموم پیدا میکنه، متوجه میشه که …

خلاصه رمان گریز از آلفا

مردیت بالشت رو به طرفم پرتاب کرد. بالشت رو گرفتم و زیر سرم گذاشتم. گفتم: چیه؟ مردیت خودشو رو تخت، کنار من انداخت و گفت: میخوای باور کنم که یه پسر فوق زیبا تقریبا هر شب تو اتاقت میخوابه و بعد هیچ اتفاقی بینتون نمیفته؟ اصلا این امکان داره؟ چشمامو تو حدقه چرخوندم. به داستین، جفت من، میگفت جذاب. طی هفته گذشته، مردیت منو خفه کرد تا بفهمه شب ها بین من و داستین چه اتفاقاتی میفته. اما واقعیت این بود که داستین یه جنتلمن عالی بود! گفتم:

مردیت باور کن داستین شبها تو شکل گرگش پیش من میخوابه. مردیت غرغر کرد و گفت:واقعا؟ هرشب؟؟ به جون خودم راست میگم! چرا آخه تو فکر میکنی باید اتفاقی بینمون بیفته؟ از اونجایی که وقتی شبها میری رو تخت حسابی به خودت میرسی! هوم؟؟ بالشتمو گرفتم و زدمش تو صورت مردیت. گفتم: من همیشه مرتب و تمیز بودم. این چیز جدیدی نیست. پاهامو جمع کردم و پتو رو بدنم انداختم. مردیت که دید خودمو جمعوجور کردم،

راحتتر روی تختم لم داد. هردومون یه تاپ تنگ و یه شلوارک خیلی کوتاه پوشیده بودیم. من قبل اینکه بیام رو تخت، همه کارامو انجام داده بودم. دندونامو حسابی مسواک زده بودم و صورت و بدنمم تمیز کرده بودم و برق میزدن. امشب سه شنبه بود و ما از صبح زود کلاس داشتیم؛ اما مردیت عادت داشت که هرشب قبل خواب، یکم باهم گپ بزنیم. بعضی وقتا بچه ها تو آکادمی سنت ایلبه که یه مدرسه شبانه روزی مخفی برای گرگینه هاست، میرفتن تو اتاق دوستاشون و شبنشینی داشتن. چیز خوبی بود، اما من و مردیت این کارو نمیکردیم. شبها داستین پیش من میموند و ما اصلا این وسط به یه نفر سوم نیاز نداشتیم! هرگز!

اطلاعات رمان رمان گریز از آلفا

نام رمان : رمان گریز از آلفا
نویسنده رمان : Aileen_erin
ژانر رمان : عاشقانه، تخیلی، هیجانی، فانتزی
ملیت رمان : خارجی
ویرایستار رمان : سایت ناولزلند
تعداد صفحه رمان : 205
اگر شما نویسنده این رمان هستید، میتوانید درخواست حذف ارسال کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا