دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه pdf از گلناز فرح نیا با لینک مستقیم
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه pdf از گلناز فرح نیا
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه از گلناز فرح نیا با فرمت های pdf ، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من مانی ملکزاده برای دادخواهی از حقم دست در دست دختری گذاشتم که قرار بود یه طعمه باشه… ولی به مرور همه چیز عوض شد طعمه شد همراه نقشههام ولی باز هم این آخرش نبود… شد اونی که نباید میشد….نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره میخوره به آدمهایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافطکاری های زیادی کرده بودن مانی سر میرسه و…
خلاصه رمان نیمی از من و این شهر دیوانه
میدونی آدمهایی که خیلی ادعای زرنگیشون میشه، یه جایی بد پاشون گیر میافته؟ قفسهِ سینهام بیاراده از خشم و حرص محکم بالا و پایین میرود. دارم میبرمت یه جا شاید یه چیزایی یادت بیاد!همین الان بگو، حوصله مسخرهبازیهات رو ندارم، نمیخوامم باهات جایی بیام. دکمه ضبط را میفشارد و با غضب میگوید: بشین تا برسیم، باور کن صبرِ منم حدی داره محکم به پشتی صندلی تکیه میدهم و زیرِ لب میگویم:صبرِ منم حدی داره…
مانی در حال و هوای خودش بود و به قدری با سرعت رانندگی میکرد که هر کس جز من که عاشق سرعت بودم، کنارش نشسته بود از ترس سکته میکرد. واردِ جاده لواسان که میشود، طاقتم طاق شد، نمیخواستم فکر کنم حدسم درست است و به مقصدش کجاست! نمیخواستم تا زندهام بار دیگر آن باغ لعنتی را ببینم.
پلکهایم را روی هم میفشارم، گلویم خشک و طعم دهانم به تلخی میزند. در تمام آن پیچهای لعنتی نفسم را حبس میکنم، دلم نمیخواهد کوچکترین تغییری در حالم توجه مانی را جلب کند.بالاخره جاده لعنتی به پایان میرسد، سنگینی نگاهش را حس میکنم و میدانم اگر متقابلاً نگاهش کنم ترس رخنه کرده در بند بند وجودم را از حال پریشانم میفهمد