دانلود رمان سفید برفی pdf از شاداب حسنی با لینک مستقیم
دانلود رمان سفید برفی pdf از شاداب حسنی
دانلود رمان سفید برفی از شاداب حسنی با فرمت های pdf، اندروید،آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری به اسم گلیا نه زشت و نه زیبا تو این دنیا زندگی میکنه .با مشکلات دست و پنجه نرم کرده ولی هنوز یکی دیگه از مشکلاتش مونده .توهان راد پسری با تیپ و قیافه ی نبستا خوب یه دفعه از راه میرسه .یا خدا این دیگه چه غولیه…
خلاصه رمان سفید برفی
چته ديوونه؟ چرا داد مي زني؟ وايستا ببينم چرا اين قدر قرمزي؟ نکنه تب داري؟ – نرگس باورت مي شه؟ باورت مي شه نرگس؟ – چي رو باورم مي شه؟ د بگو ببينم چه مرگته!- کار پيدا کردم نرگس، کار… وسط حرفم پريد و گفت: راست مي گي گليا؟ کار پيدا کردي؟ آخ جــــون! هم ديگه رو بغل کرده بوديم و مثل ديوونه ها بلند بلند مي خنديديم. سريع به حالت دو رفتم توي اتاقم دفترخاطراتم رو باز کردم.
شروع به نوشتن کردم:«شکرت خدا، شکرت! بالاخره يه کار پيدا کردم، يه کار عالي.» سرم رو بالا آوردم و به گذشته ام فکر کردم، به گذشته اي که توش هيچ نقطه ي روشني پيدا نمي شد. سه سالم بود که مامانم مرد. از دست کارهاي بابام سکته کرد. بابام يه معتاد بود که هيچي جز عشق و حال براش مهم نبود. بيچاره مامانم چهارده سالش که بود به زور مي شينه پاي سفره ي عقد و يه سال بعد از ازدواجش…
خشایار به دنیا میاد. هفت سال بعد از خشایار هم نوبت منه. وقتی مامان رفت، پدرم گم و گور شد. هیچ وقت نفهمیدم چه بلایی سرش اومد. بعد از مرگ مامان، خشایار همه کسم و مثل کوه پشت سرم بود. هم برام مادر بود و هم پدر.وقتی بابا ناپدید شد، خشایار شروع کرد به کار کردن. روزها کار می کرد و شب ها درس می خوند. بهش التماس می کردم که خودش رو خسته نکنه، اما همیشه در جواب خواهش من می گفت که الهی من فدات بشم خواهر کوچولو، تو تاج سرمی و روی تخم چشمم جا داری. برای تو کار نکنم، برای کی بکنم؟