دانلود رمان اکیپ pdf از ریحانه محمود با لینک مستقیم
دانلود رمان اکیپ pdf از ریحانه محمود
دانلود رمان اکیپ از ریحانه محمود با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
کی میخوای بری؟ جمله اش آنقدر زود هنگام و تلخ به زبانش رسید که دخترِ سبزه اندامِ میان آغوشش، مات و مبهوت، جملاتِ بی سر و تهش را توقف بخشید.
انگشتانِ کشیده ی دستانش که تا به حال مُدام میانِ روشنِ موهای بردیس در نوسان بودند؛ به فاصله ی یک میلیمتر متوقف شدند و بَردیس با اشاره ی چشم و ابرو، مانتوی بلند نارنجی رنگش را نمایش داد.بسه دیگه وقتشه بپوشی بری. منم کلی کار دارم.
خلاصه رمان اکیپ
انگار که سطلی آب یخ را به روی سرش پاشیده بودند. آنقدر سِر شده بود که توانِ تکان خوردن را هم نداشت. نهایتاً دست های بردیس بود که آغوشش را پس زد و روی پا ایستاد تا فرانک را در حسرتِ زینتِ اندام آفتاب گرفته اش باقی بگذارد. شلوار جین ذغالی اش را از میان رگال بیرون کشید و در انتخاب میان تیشرتِ خاکستری و نوک مدادیِ تیره، تردید
کرد. فرانک تنِ ملتهبش را در قالبِ مانتو فرو برد.
اعتماد به نفسش به واسطه ی مشتی جاندار تخریب شده بود… وقتی به روی تونِ صدایش هم، تاثیر مستقیم گذاشت. خاکستری بیشتر بهت میاد. بردیس در پاسخش چیزی نگفت و از عمد نوک مدادی را به تن کرد. اینطور میخواست بفهماند که فرانک نباید ت قدمی را فراتر از گلیمش دراز کند و دخالت های بی جایش باعث و بانیِ اتمام رابطه ی بی مقصدشان شود. کفِ دستهایش را به چسب مو آغشته کرد و آن را در یک حرکت به روی موهایش سُراند.
طلایی تارهایش برق افتاد و فرانک به روی مانتوی بلند و تابستانیاش، یک تکه پارچه ی گلبه ای هم، آزاد و رها به روی سر انداخت.بردیس.آهسته لب زد:هوم؟
و کیف کرد از وجودِ زیبایی های درون آیینه. شب نریم بیرون؟ برم آماده بشم بریم باغتون تو لواسون.
شیشه ی عطر به دست، چندین پیس به روی گودیِ
گردنش پاشید و در جوابش ابرو بالا پراند.