دانلود رمان الفبای سکوت pdf از زینب عامل با لینک مستقیم
دانلود رمان الفبای سکوت pdf از زینب عامل
دانلود رمان الفبای سکوت از زینب عامل با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
افرا ملک یه دختر سرتق و پرروئه که برای کار کردن به زور وارد مزرعهی بزرگ تارخ نامدار میشه که همه بلانسبت عین سگ ازش میترسن… روز اول رئیسش رو با کارگر اشتباه میگیره و سوتی پشت سوتی… حالا تارخ میگه اخراجی... افرا میگه نمیرررررم. فکر کن این دوتا عاشق هم بشن این وسط… تارخ قصه خیلییی هات و جذابه اما دخترمون حسابی اعصاب و هورموناش رو می ریزه بهم..
خلاصه رمان الفبای سکوت
البته یک موضوع دیگر هم برای ناراحتی او وجود داشت و آن مربوط میشد به سال های گذشته.شایلی هم با آویزان شدن حرصش میداد.افکارش را کنار گذاشته و وارد سالن بزرگ پذیرایی شد. در کمال تعجبش همه دور هم جمع بودند.علی با دیدنش از جایش برخاست. چشمانش برقی زد و ذوقی که از دیدن تارخ در وجودش جریان یافت باعث شد لکنتش تشدید پیدا کرده و نتواند جملهاش را کامل کند.
_ دا…دا…ش…
تارخ ناراحت از لکنت علی نزدیکش شد. سر او را بوسید و با محبت پرسید: جناب سرهنگ ما چطوره؟علی لبخند سخاوتمندانهای زد. عالیام.نامی خان که شاهد این صحنه بود لبخندی از سر رضایت زد و پرسید: از این طرفا؟ چیزی شده؟درسا که کنار مادرش نشسته بود با هیجان گفت: دایی تارخ که کار نداشته باشه این ورا نمیاد.سارا حرصی از دایی گفتن دخترش نیشگون محکمی از بازوی او گرفت که درسا چشمانش را با درد بست.
تارخ این صحنه را دید که پوزخندی زد و با اخم خیره در چشمان سارا گفت: بار آخرته همچین کاری میکنی. اونم جلو من. نترس با دایی گفتن درسا تو نسبت ما تغییری ایجاد نمیشه.نامی خان نگاه متعجب شایلی را که بین تارخ و سارا در گردش بود دید. خوشش نمیآمد غریبه ها از اختلافات خانوادگی شان مطلع شوند، برای همین با سیاست و لبخند زمزمه کرد: بس کنین شوخی رو. جفتتون دارین پیر میشین هنوز از سر و کله زدن باهم دست بر نداشتین.