دانلود رمان طواف خورشید pdf از ساناز زینعلی با لینک مستقیم

دانلود رمان طواف خورشید از ساناز زینعلی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

خورشید زن جوان نویسنده ست که به تازگی از همسرش جدا شده اما به خاطر مهریه و نفقه ای که شوهرش نمیپردازه باهاش درگیره. تصمیم میگیره بره سراغ سهیل که گذشته مشترکی باهم داشتن تا سهیل وکالتش رو برای مهریه به عهده بگیره اما بخاطر گذشته خجالت میکشه باهاش روبرو بشه تا اینکه اتفاق تلخی براش میفته و مجبور میشه سهیل رو خبر کنه… سهیلی که ازدواج اشتباهش رو از چشم خورشید میبینه…

خلاصه رمان طواف خورشید

به تابلوی سر در ساختمان نگاهی کرد و اسمش را برای بار چندم زیر لب زمزمه کرد . سهیل نوغانی وکیل پایه یک دادگستری در کوچک و فلزی ساختمان باز بود و ورودی با دو پله از خیابان ارتفاع سطح داشت. دو  پله را رد کرد و مقابل پله های اصلی طبقه یک ایستاد. بعد با خودش فکر کرد شاید این حرکتش شعله های زیر خاکستر خشم مهران را شعله ور کند. دودل و مردد از راهی که آمده بود برگشت و کنار آلبالویی اش ایستاد.

کیفش و هر دو دستش را روی سقف ماشین گذاشت و از ورای شانه اش به ساختمان چهار طبقه پشت سرش نگاه کرد. به پنجره طبقه سوم که باز بود و تابلویی شبیه همان تابلوی جلوی در زیر پنجره نصب شده بود .در ماشین را باز کرد و کیفش را تو گذاشت. خواست بنشیند که باز پیچک تردید دور قلبش پیچید و از ماشین پیاده اش کرد. کیفش را هم برداشت و دوباره ماشین را قفل کرد و برای این که فرصت پشیمانی نداشته باشد پله ها را دو تا یکی بالا رفت .

پشت در دفتر وکالت ایستاد و نفسی تازه کرد. خس خس سینه اش هم کمتر شد و بعد با وسواس دستی به روسری ابریشمی مشکی اش کشید و موهای صاف و براق بلوطی اش راکه یک طرفه و کج روی پیشانی اش چتری شده بود، کنار زد. بند کیف را روی ساعد
دستش گذاشت و متشخصانه وارد دفتر شد. برخلاف ساختمان قدیمی و نمای رنگ و رو رفته اش، دفتر شیک و تمیزی بود.