دانلود رمان شب ماه pdf از شهلا خودی زاده با لینک مستقیم

دانلود رمان شب ماه اثر شهلا خودی زاده با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم

بی توجه به دردی که وجودش را دربرگرفته بود، از جا برخاست … سرش گیج می رفت و حالت تهوع داشت . دستش را جلوی دهانش گذاشت و بی اختیار عق زد .. همزمان در باز شد و مرد قوی هیکل وارد اتاق شد … ترس دوباره وجودش را پر کرد و به خود لرزید … ملافه را روی تن عریانش مچاله کرد و نگاه هراسانش را به او دوخت …صدای کلفت مرد نه تنها گوشش ، جانش را نیز خراشید.

خلاصه رمان شب ماه

چته ؟ هر کی ندونه فکر می کنه این کاره نیستی … خفه جواب داد: الان پا می شم … مرد نگاه هر*ز*ه اش را بار دیگر روی تن و جان لرزان او چرخاند و با نیشخندی گفت: برای هفته ی دیگه دو برابر می دم … بازم بیا … خودش می دانست با زن بخت برگشته چه کرده است … دلش می خواست فریاد بزند: بمیرمم دیگه پامو این جا نمی ذارم … اما مگر می شد … بدبختی هایش یکی یکی جلوی چشمانش رژه رفتند واو با بیچارگی لب زد: باشه ..

مرد خنده ای از ته دل کرد و گفت : نه مثل این که داری باهام کنار میایی … به زحمت روی اولین صندلی خالی نشست اما درد همچون نیشتری در تنش فرو رفت … لبهایش از شدت درد زیر دندان رفت و پلک هایش محکم بر هم فشرده شد … پیرزن کنار دستش انگار متوجه حالش شد و کنجکاو پرسید: چی شدی مادر؟ تن کوفته اش را به پشتی صندلی تکیه داد و نالید: هیچی نیست … یه کم کمرم درد می کنه ..

چه می گفت؟ دلش مردن می خواست … تصاویر شب گذشته زجرآور مقابل چشمانش رژه می رفتند … ضربه هایی که مردک بر تن و جانش کوبیده بود تا به اوج لذت برسد … پلک هایش را بر هم گذاشت … این روزها نمی دانست چرا آن قدر آن ضرب المثل قدیمی ورد زبان دل و جانش شده “خود کرده را تدبیر نیست “اصال نه آن ضرب المثل که می گفت” خودم کردم که لعنت بر خودم باد” بیشتر به کارش می آمد … خود احمقش او را به این جا کشانده بود …نادانی ، حماقت ،ترس همه و همه کارش را به این نقطه رسانده بود… با افتادن اتوبوس در دست انداز، درد بدی زیر دلش منتشر شد …انگشتانش درهم مشت شد و راه نفسش را بست … تجربه شب گذشته تلخ بود … خیلی تلخ …