دانلود رمان سکون pdf از عالیه جهان بین با لینک مستقیم
دانلود رمان سکون pdf از عالیه جهان بین
دانلود رمان سکون از عالیه جهان بین با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
الوند ادیب، مردی که در کودکی از خانواده طرد شده و در خانهی مردی به نام حیدر بزرگ میشود و حالا پریناز؛ دل در گروِ الوند داده…اما حقایقی که از گذشته مخفی مانده و حالا با افشای حقایق و رو شدنِ دروغها، الوند بینِ عشقی پاک و انتقامی مخوف درگیر شده که…
خلاصه رمان سکون
کلید را در قفل چرخاندم و در با صدای تیکی باز شد… گام اول را که برداشتم صدای برخورد پاشنه ی کفشم در سکوت وهم بر انگیز خانه اکو شد… یک لحطه ای ایستادم و حرکت نکردم… لب پایینم را به دندان گرفتم و دست روی کلید اسیر شده در قفل در مشت شد…
کلید را در قفل چرخاندم و در با صدای تیکی باز شد.. گام اول را که برداشتم صدای برخورد پاشنه ی کفشم در سکوت وهم برانگیز خانه اکو شد.. برای لحظه ای ایستادم و حرکت نکردم.. لب پایینم را به دندان گرفتم و دستم روی کلید اسیر شده در قفلِ در مشت شد… چیزی در سرم درست مانند آونگ ساعت می کوبید و پژواکش رعشه به تارهای اعصابم می انداخت… شاید باید کمی مراعات احوالم را می کردم… اینروزها بیش از حد حساس شده بودم و این سکوتِ دائمیِ خانه انگار جورِ دیگری سازِ مخالف میزد… دلم نمی خواست قدم به خانه ای بگذارم که….
اما بالاجبار گام دوم را برداشتم و در یک حرکت کلید را از قفل بیرون کشیدم و در را تقریبا به هم کوبیدم… باید کسی زندگی را به این خانه برمی گرداند… هوا سرد بود و من عرق می ریختم و چندتار از موهای نمدارم را به هم چسبانده بود… باید دوش می گرفتم… دسته ی کیف چرمم را به دست دیگرم دادم و کلید را روی کانتر انداختم… پرده ها افتاده بود و تاریکی به سکوت خانه عجیب کمک میکرد برای آزارِ دلم…