دانلود رمان رگا
تومان20,000
دانلود رمان رگا از شبنم با لینک مستقیم+pdf
خلاصه رمان رگا
با احساس درد همیشگی توی سرم لای پلکمو باز کردم، تاریکی مطلق بود! … زل زدم به سقف، بی حرکت، به امید اینکه بازم چشمام خسته بشه و بخوابم … خواب؟! شایدم کابوس و تصویر های دردناک همیشگی … نفس عمیقی کشیدم و به پهلو دراز کشیدم، پتو رو تا زیرگلوم بالا کشیدم، چشمام این بار به سمت پنجره و پرده ی حریر نازک روش خیرگی گرفت … باد از لای درز های پنجره می وزید و صدای هوهوی آرومی داشت، پرده به نرمی تکون میخورد.
سرجام نشستم، پاهای سردم روی قالی قرار گرفت و دستام لبه ی تخت مشت شد، دوباره خیره به پنجره و صدای هوهوی باد … ملافه توی مشتم جمع شد و کم کم کمر راست کردم و ایستادم، شبیه ربات شده بودم … به سمت پنجره رفتم، مهتاب نور زیادی توی اتاق انداخته بود، پرده رو کنار زدم، بی حرکت خیره موندم به شاخ و برگ های خشکیده درخت روبروی پنجره
عرق سرد از روی گردنم تا پشت ستون فقراتم سر میخورد، دستمو به دستیگره پنجره انداختم، تضاد سرمای پنجره و دست گرمم … پنجره رو باز کردم و باد شدیدی وزید، انگار منتظر بود تا پنجره باز بشه و خودشو بهم بکوبه … باد لرزی به تنم انداخت اما عقب نکشیدم، نفس میخواستم از این هوا، نفسای ریز و عمیق میکشیدم … نگاهم به سمت چپ خیابون کشیده شد، قرمزی آتیش سیگارش بازم توی چشم بود، چندمین سیگار امشبشه؟
بازم همون ژست گرفته بود، یه دست توی جیب و تکیه به ماشین آخرین مدل و شاسی بلند پشت سرش و خیره به یه نقطه و لبایی که دود های پی در پی سیگار رو به بیرون میفرستاد … این مرد چه رازی داره …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.